به گزارش خبرگزاری شنو، مجید اخشابی از شرایط امروز موسیقی کشور به روزنامه صبح نو گفته است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
راهاندازی کنسرتها هنوز زود است
من موافق برگزاری کنسرتها تا قبل از ساعت۱۸ نیستم؛ به نظر میرسد این تصمیم کمی با سیاستهای کلی فاصلهگذاریهای فیزیکی و اجتماعی مغایرت دارد.
ما این همه سختی را تحمل میکنیم، تردد و عبور و مرور محدودیت پیدا میکند و بعد به یکباره تصور کنید ۵۰۰- ۱۰۰۰نفر و بیشتر در یک مکان گرد هم جمع شوند و در این شرایط به کنسرت بروند؛ با شنیدن این خبر تعجب کردم و تقریبا آن را باور نکردم.
وقتی این اقدام، مجوزهای ستاد مبارزه با کرونا را دریافت کرده بهطور حتم مورد بررسی قرار داشته است. من در این زمینه کارشناس نیستم و آنها باید نظر بدهند؛ اما در مجموع فکر میکنم در این شرایط کنسرتی برگزار نشود.
اگر در این شرایط عجلهای برای برگزاری کنسرتها نباشد، سلامت تصمیمگیری نزدیکتر است؛ این همه مشاغل آسیب میبینند که هنرمندان نیز تعداد بسیار بالایی دارند اما باید همه چیز در تناسب با هم باشد؛ فکر میکنم به لحاظ فکری جامعه هم باید آمادگی پذیرش این قضیه را داشته باشد. تصور میکنم هنوز راهاندازی کنسرتها زود است.
گویی همه چیز به شوخی گرفته شده است
این حرفه باید بهعنوان یک علم و دانش نزد بهرهمندان و دستاندرکاران شناخته شود؛ آنچه ما میبینیم گویی همه چیز به شوخی گرفته شده است و بهت زده میشویم؛ کسی که دست چپ و راست خود را نمیشناسد، حرف یومیه خود را نمیتواند بزند، سن خیلی کمی دارد، دیپلم خود را گرفته یا نگرفته است، با ادا و اصولها حواشی و… وقت مردم را میگیرد؛ در این زمان یکسری سلبریتیسازها شرایطی را فراهم میکنند تا به آنها توجه شود و مردم دنبالشان کنند.
متاسفانه مردم راضی به حداقلها هستند
اساسا کل ساختار هنرمندی که مردم برای او انرژی ذهنی میگذارند را جمع کنید اسم یکی از کارهایش اثر هنری نیست اما متاسفانه مردم راضی به حداقل هستند و حوصله توجه و ارزیابی یک اثر هنری را ندارند.
بهعنوان مثال وقتی کسی به بازار برود و یک میوه فقط شکل سیب را داشته باشد کافی است یا فقط نوعی برنج ببینند که دانه بلند است؛ مردم در ابتدا زود گول میخوردند و طبیعی بودن سالم بودن و…. یک محصول برای آنها اهمیتی نداشت اما الان آگاهانهتر خرید میکنند. در موسیقی هم همین است؛ فرد میگوید موسیقی باشد، صدایی در آن شنیده شود و همین کافی است؛ اصلا توجه نمیکند که چه میخواند؟ چه میگوید و چه صدایی و سازی است؟
درنهایت میبینید یک آدم بیسواد و بیتجربه که حتی سواد اجتماعی درستی هم ندارد یک سال و ۶ماه، سر مردم را گرم میکند و مردم هم بعد از مدتی متوجه میشوند که چیزی در چنته او وجود نداشت.
موسیقی فعلی صرفا یک سری سروصداست
این شده که موسیقی ما تا این اندازه تنزل پیدا کرده که در بسیاری از آثار هیچ حرفی برای گفتن نیست و صرفا یک سری سر وصداست که مردم مدتی گوش میکنند و بعد هم فراموش میشود. هم مردم خیلی این هنر را ساده گرفتهاند و هم دستاندرکاران.
طرف ۶ماه هم کلاس موسیقی نرفته است، چیزی را در خانه و با کامپیوتر خود سر هم میکند که کمی عجیب و غریب است و مردم هم فکر میکنند هرچیزی متفاوت باشد خوب است.
یکسری افراد پشت این هنرمندنماها هستند که آنقدر فشار میآورند و دست و پا میزنند تا شعر کسی که هیچ ارزشی ندارد مجوز بگیرد. کسی که تا دیروز در زیرزمین هم حق خواندن نداشت امروز در تلویزیون هم میخواند.
فرهنگ درستی نداشته باشیم با هر اقتصادی آسیب خواهیم دید
اوایل فکر میکردم باید این روند اصلاح شود. مشکلات بزرگتری داریم که مملکت باید از آنها به سلامت عبور کند. اگرچه مسائل فرهنگی از اهمیت بسیاری برخوردار است تا جایی که تصور میکنم مسائل فرهنگی حتی از مسائل اقتصادی خیلی مهمتر هستند. اگر ما فرهنگ درستی در زندگی نداشته باشیم با هر توان و اقتصادی دچار آسیب خواهیم شد.
عدهای کارشان ساختن آدمهای فیک و بهره بردن از آنهاست
عدهای کارشان ساختن آدمهای فیک و بهره بردن از آنهاست. اگر بخواهند یک آدم حرفهای را معرفی کنند باید سالها در تلاش باشند، روی آن فرد کار کنند تا یک هنرمند جدی در موسیقی را تحویل دهند؛ پس کسی حوصله ندارد و مثلا سهماه روی کسی کار میکند و آن فرد هم میتواند ادا و اصولی از خود دربیاورد که وقتهایی نظر مردم جلب شود.
بنابراین از آنها حمایت میشود و روی آنها سرمایهگذاری میکنند و قراردادهای استثمارگرانه با آنها میبندند؛ خوانندگانی که شاید الان دیگر حضور خارجی ندارند. کسانی که مدام در اقصینقاط ایران کنسرت برگزار کردند و … تهیهکننده در خانه خود نشسته و پول در حسابش واریز میشود و در کل ۱۰درصد کل درآمدی که خواننده بهوجود آورده نصیبش نمیشود.
به نظرم شما خبرنگاران و اهالی رسانه به شکل مستند و دقیق باید وارد این قضایا شده و بعد از اطلاع از شرایط، چگونگی آن را برای مردم روایت کنید.
صدا وسیما صرفا هر کاری که به دستش برسد را پخش میکند
برای یک کار متوسط بازاری، یک دهم سرمایه و امکانات نیاز است برای همین هم تهیهکنندگان و حتی مسوولان دولتی که تصمیمگیرنده هستند ترجیح میدهند کاری سادهتر، کم هزینهتر و گاهی پر مخاطبتر را انتخاب کنند.
کاری که طبقه عام را دربربگیرد برای آنها اولویت است تا کاری که قشر خواص و هنرشناستر با آن ارتباط برقرار کنند؛ این است که اساسا حمایتی برای کارهای ارزشی وکیفی صورت نمیگیرد علیالخصوص الان که همه ارگانها و با کسری بودجه دستوپنجه نرم میکنند و تولیدی ندارند.
زمانی تولید صدا وسیما حدود ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ آهنگ در سال بود اما الان این رقم به کمتر از۵۰ رسیده است و صدا وسیما صرفا هر کاری که به دستش برسد را پخش میکند. بنا به همه این دلایل کیفیت و تولید موسیقی تا این اندازه نزول پیدا کرده است.