به گزارش خبرگزاری شنو،موسیقی ایران با وجود تنوع و تمایزهایش در اقوام، فرهنگها و آئینهای مردمان از غرب و شرق گرفته تا شمال و جنوب، اشتراکات و در عین حال اعجاز فراوانی را در درون خود نهفته است.
در توصیفی کوتاه میتوان گفت موسیقی سنتی پای ثابت تاریخ، تمدن، فرهنگ، ادبیات، سنن، آداب، پوشش، رسوم، گویشها و زبانها و به طور کلی لحظه به لحظه زیست و زندگی پیشینیان ایران زمین بوده و هست.
در حقیقت این روح موسیقی است که در کالبد حیات مردمان این دیار دمیده و نظارهگر احوالات، سرنوشت و سرگذشت آنان است و گزافه نیست اگر موسیقی را منجی و ناجی فرهنگ و تاریخ کهن “مام وطن” نامید.
درباره ویژگیها، وجوه ممتاز و تمایز موسیقی سنتی ایران و عوامل موثر در کمرونقی و نیمه جانی این روزهای آن با «بهزاد پاکدل پژوهشگر حوزه آئین و سنت» به بحث و گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
موسیقی سنتی ایران شامل چه ابعاد و شاخصههایی است؟
پاکدل: وقتی از پیشینه موسیقی در اقوام و قومیتهای کشور و به طور کلی موسیقی سنتی سخن ایران میگوییم، شامل دو بُعد موسیقی مجلسی و عام است.
موسیقی مجلسی عمدتا در بین درباریان و قشر کوچک اما مرفه جامعه قدیم مرسوم بوده که قدمت آن به هزارههای دوم و سوم پیش از میلاد برمیگردد و خود تلفیقی از ساز و آواز بوده و بخش بسیار کوچکی از موسیقی دیرینه کشورمان را دربرمیگیرد.
اگرچه در منابع موجود مطالبی درباره این بخش از موسیقی سنتی کشورمان نگاشته شده، اما اطلاعات چندانی درباره بخش اعظم موسیقی یعنی موسیقی عامیانه با همان “مقامی” در دست نیست و به مراتب بسیار کمتر درباره آن مطلبی نگاشته و کتابت شده است.
متاسفانه به دلیل اینکه در گذشته امکانات و توان زیادی برای نگارش، ثبت و ضبط موسیقی عامیانه وجود نداشته، منابع چندانی در این باره در دست نیست، اما در بیان گواه مانایی و زنده ماندن آن همین بس که اشعار، نواها و آواها سینه به سینه از پیشینیان به آیندگان منتقل شده است.
با وجود عدم ثبت و نگارش، آنچه مانع از میرایی موسیقی اقوام شده، چه بوده است؟
پاکدل: از مهمترین ویژگیها، برجستگیها و وجوه تمایز موسیقی سنتی در میان اقوام و قومیتهای ایران همین بس که با بطن و متن زندگی همه مردم آمیخته و گره خورده بود، به عبارت بهتر هیچ آواز، نغمه و نجوایی نبود که با بخشی از زندگی جامعه در هم آمیخته و عجین نشده باشد.
بنابراین میتوان گفت یکی از وجوه ممتاز موسیقی ایران در همه قومیتها این است که موسیقی در همه ارکان و کالبد زندگی مردم از غمها و شادیها گرفته تا آداب، رسوم، سنتها و آئینها نقش فعال و تعیینکنندهای داشته و این خود گواه روشنی بر این ادعا است که موسیقی سنتی ایران از هرگونه لهو و بیهودگی مبرا و به دور است.
به راستی عجین شدن موسیقی با مذهب، تاریخ، گویش، میراث فرهنگی و به عبارت کلیتر همه ابعاد و شئون زندگی مردمان این دیار از لحظه تولد تا پایان عمر و حیاتشان چیزی جز این معنا نیست که زندگی را باید آوا و نجوا، و نغمه و نجمه را باید خود زندگی دانست.
و چه زیبا آمیختگی موسیقی سنتی با زندگی مردم و برقراری ارتباط کلامی و معنایی بین این دو توانسته موضوعات اجتماعی، فرهنگی، قومیتی، مذهبی، سیاسی و به طور کلی همه موضوعات روز آن زمان را به تصویر کشیده و حیاتی دوباره بخشد.
موسیقی در گذشته از ادبیات گرفته تا پوشش، لهجه، گویش، زبان و همه ارکان زندگی انسانها نمایان و هویدا بوده است، از تصویرسازی غیرت شیرزنان در رویایی با بیگانگان و قُلدریهای حکام، تا آفرینش غیرت و شور حماسی در دفاع مقدس.
با همه آنچه که گفته شد، به حق باید موسیقی سنتی ایران را در حکم نوعی تاریخنگاری دانست که توانسته در دل خود تاریخ کهن این مرز و بوم را نسل به نسل ثبت و ضبط کرده و نگاه دارد و این چیزی جز خُنیاگری و روایتگری موسیقیمان نیست.
با این تفاسیر چه چیزهایی امروزه رونق را موسیقی غنیمان گرفتهاند؟
پاکدل: دو عامل اصلی را در ضربه زدن به موسیقی سنتی کشورمان دخیل میدانم، یکی از این عوامل اینکه در دوران قاجار فراهانیها مامور به جمعآوری، ثبت، حفظ و نگهداری موسیقی شدند و از آن هنگام موسیقی ردیفی یا دستگاهی بنیان نهاده شد.
به این ترتیب اگرچه علم موسیقی آمد و انقلاب عظیمی را در عرصه موسیقی کشورمان بنا نهاد، اما با توجه به اینکه در عمل امکان جمعآوری همه قابلیتها و داشتههای موسیقیایی فراهم نبود، این گردآوری خود موجب حذف بخشهایی از پیکره موسیقی سنتی شد.
به این ترتیب در حالی موسیقی “ردیفی” سندیت اصلی موسیقی ایران به شمار میرود، اما آن را باید تنها کلکسیونی از عظمت موسیقی غنی و چند هزار ساله سنتی کشور دانست و نه همه آن.
آنچه بیشتر مایه تاسف است اینکه اکنون نیز همه حق مطلب درباره موسیقی ردیفی یا همان دستگاهی ادا نشده و آنچه در این باره به هنرجویان میآموزند، برشهایی از این موسیقی است.
تناقض مدرنیته با سنت چه سهمی در فراموشی موسیقی سنتی داشته است؟
پاکدل: باید گفت متاسفانه به آرامی و با گذر زمان و تغییر سبک و نوین شدن شیوه زندگی افراد و مکانیزه شدن بخشهای زیادی از روزمرگیهای انسانها و حذف بعضی مشاغل، به ناگاه برشهایی از موسیقی سنتی را به دست فراموشی سپارد.
بهطور مثال وقتی ابزارهای نوین کشاورزی همه شیوههای سنتی کاشت تا برداشت محصول را از بین برد، ضرباهنگ موسیقی در خرمنکوبیها و همآوازی دست و داس و نغمه دروگر به شکرانه فزونی برکت گندم به خاطرهها پیوست.
این آفت بزرگ حیات ماشینی امروز است که با تغییر فرهنگ و شیوه زندگی موجب میرایی بخشهایی از پیکر موسیقی شده است و در این شرایط چه اسفبار اینکه با پشت کردن به داشتههای فرهنگی، نه تنها موسیقی را از غنا و معیارهای زیباشناختی تهی کرده که گوشمان را با اشعار بیمحتوا، سخیف و بیوزن و توازن موسیقی امروز عادت دادهایم.
انتهای پیام/