به گزارش خبر گزاری شنو ، “علیاصغر پورمحمدی” رئیس شورای انتشار ساترا و معاون سابق سازمان صداوسیما در نشست خبری گفت: اینکه برخی سینماگران و هنرمندان، صداوسیما را دارای صلاحیت نظارت به شبکه خانگی نمیدانند، به نظر من این مساله عمدتا چالش مدیران و سرمایهگذاران پلتفرمهاست نه هنرمندان! اصحاب هنر همواره دنبال منطق و اقناع و گفتگوهای فنی و تخصصی هستند. اصل نظارت و ساماندهی را هم قبول دارند و مهم نیست کدام نهاد بر عملکرد آنها نظارت بکند بلکه مهم این است که کم و کیف نظارت و ممیزی دارای منطق و مطابق با اصول روشن و مشخصی باشند.
اکثر قریب به اتفاق هنرمندان از ایجاد شکاف و دوقطبی بودن بین سازمان صداوسیما و شبکه نمایش خانگی سودی نمیبردند، چون این عزیزان افراد حرفهای هستند و میدانند که این دو رسانه ویژگیهای خاص خود را دارند و با هر دو همکاری میکنند، اما ممکن است کاسبان و سرمایهگذارانی که تازه وارد حوزه هنر و سینما و سریالسازی شدهاند، دنبال ایجاد این دوقطبی باشند و به نوعی از وجود هنرمندان هم بهرهبرداری کنند؛ چراکه با ایجاد تضاد بین تلویزیون و شبکه نمایش خانگی سود تجاری بیشتری نصیب آنها میشود.
ایشان در ادامه فرمودند: عدهای معتقدند که مطابق قانون اساسی فقط رسانه ملی در دسترس همگان قرار دارد و مصداق رسانه فراگیر است که ما هم معتقدیم زمانی فقط صداوسیما مصداق این مساله بود، ولی در حال حاضر، فضای مجازی، پیامرسانها و خبرگزاریها هم این ویژگیها را دارند و چه بسا فراگیری آنها در برخی موارد بیشتر است.
شورای محترم نگهبان بهعنوان مفسر قانون اساسی، در نظریه تفسیری خود، انتشار و پخش صوت و تصویر از طریق سیستمهای فراگیر را جزء مسئولیتهای صداوسیما برشمرده است. رئیس محترم قوه قضائیه وقت که در حال حاضر ریاست محترم جمهوری هستند طی بخشنامهای در سال ۹۸ بهاستناد نظریه شورای نگهبان و مهمتر از آن ابلاغیه شورای عالی فضای مجازی، مسئولیت صدور مجوز و تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی را از تکالیف صداوسیما دانستهاند.
مجلس محترم شورای اسلامی براساس مصوبه اسفندماه ۹۹ هوشمندانه در قانون بودجه ۱۴۰۰ مسئولیت نظارت بر تولید و انتشار محتوای حرفهای در فضای مجازی را برعهده سازمان صداوسیما گذاشته است.
در حال حاضر استفاده از عنوان «شبکه نمایش خانگی» برای محتوا و سریالهایی که از طریق پلتفرمهای فضای مجازی و ویاودیها پخش میشوند، بیمعناست. حتی آن زمانی که سریالها روی دیویدی در سوپر مارکتها فروخته میشد نیز صداوسیما اعتقاد داشت نمیتواند نسبت به سریالسازی که مدیوم تعریفشده برای تلویزیون است بیتفاوت باشد، چه برسد الان که شبکه نمایش خانگی در هر زمان و هر کجا در دسترس مردم است؛ بنابراین اینطور نیست که مردم برای دیدن محصول نمایش خانگی یک دستگاه پخش دیویدی داشته باشند و با خرید آن از بقالی بروند و سریال ببینند؛ لذا بهتر است از این اصطلاح عبور کنیم و مثلا بگوییم «شبکه نمایش اینترنتی»
در حال حاضر خود ویاودیها اعلام میکنند فلان قسمت از فلان سریال در طول یک هفته ۳۰ میلیون دقیقه دیده شده است. یعنی اگر سریال ۴۵ دقیقه باشد، حدود ۷۰۰ هزار بار در یک هفته دیده شده و اگر بهطور میانگین در هر بازدید ۳ نفر سریال را ببینند، یعنی در یک هفته ۲ میلیون نفر این سریال را دیدهاند.
اگر دو میلیون بیننده در یک هفته برای یک قسمت سریال فراگیر نیست، پس چیست؟!
برخی از محتواهای ویاودیها فراگیرتر از محتوای برخی شبکههای تلویزیونی است. این محصولات اگر فراگیر نبودند، یقین بدانید هیچ سرمایهگذاری برای تولید سریال ۳۰ یا ۵۰ میلیارد تومان هزینه نمیکرد؛ بنابراین ندیدن این واقعیت روشن، منطقی نیست و بهتر است فارغ از نقدهایی که ممکن است بـه قـوانیـن داشتـه باشیـم یا از صـداوسیمـا خـوشمـان بیـایـد یـا خوشمان نیـایـد یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر شبکه نمایش اینترنتی نظارت بکند یا سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر (ساترا)، باید بپذیریم ویاودیها یا پلتفرمها، نمایش محتوا در رسانههای فراگیر هستند.
انتهای پیام/