به گزارش خبرگزاری شنو، مصطفی اسدزاده سال ۱۳۳۶ در شیراز متولد شد. موسیقی را از سالهای ابتدایی در تهران و در کلاسهای مرکز آفرینشهای هنری با موسیقی اُرف آغاز کرد. خودش میگوید: «اولین پایههای اشتیاق در مدرسه کلید خورد؛ آنهم به سبب داشتن یک زنگ رسمی به نام «کلاس سرود» در طول هفته همراه با معلمی متخصص که در کلاس شور میآفرید و زیبایی.» در کلاسهای تئوری استاد «کیخسرو پورناظری» حضور چشمگیری داشت و از استاد «اکبر ایزدی» نوازندۀ چیرهدست سنتور بهرهها برد. در مسابقات هنری برای اولین بار در محضر استاد «محمود مرآتی» قرار گرفت. با او درباره طی این مسیر صحبت کردهایم.
شما با توجه به اصالت شیرازی، امروز به عنوان یک آهنگساز مطرح موسیقی کُردی مطرح هستید. دلیلش چیست؟
– پس از این که پایههای موسیقی ارف را پلهپله گذراندم، به سبب شغل نظامی پدر، راهی کرمانشاه شدیم. با سالها سکونت در میان مردم کُرد، مردمی سرشار از احساس و شور و شوق و عشق که ترنم مهرشان بیمانند است و سرشار از آواهای هزارویکشب، جا دارد که خود را پس از سالها زندگی در بین این مردم شریف، یک کُرد بنامم.
پیشتر در مصاحبهای گفته بودید که گستردگی موسیقی کُردی در هیچکجای دنیا وجود ندارد… در این باره دوست دارم بیشتر از زبان شما بشنوم…
-موسیقی کُردی از دیرباز دارای ویژگی و اصالت خاصی بوده و به صورت سینهبهسینه نقل شدهاست. موسیقی کردی به علت تنوع در ملودی و ریتم از غنای پرباری برخوردار است و این غنیبودن موسیقی، ماهیت، اصالت و ریشهداربودنِ آن را نشان میدهد؛ ریشه در اصالت، جشن و شادی و سوگ، به گونهای که شما در هیچکجای جهان موسیقی محلی و مقامیای پیدا نخواهید کرد که این همه تنوع و نوآوری در آن وجود داشته باشد، به گونهای که میتوان گفت موسیقی کردی مجموعهای از افسانهها، حکایتها و داستانهاست که در هر منطقه و اقلیمی به گونههای مختلف روایت میشود و همین امر باعث شدهاست تا زبان، ادبیات و فرهنگ کُردی همچنان بااصالت باقی بماند.
اگر نگاه ژرفتری به موسیقیهای سایر نقاط ایران بیندازید خواهید دید در اقصینقاط ایران، موسیقیهای محلی و مقامیِ هریک از بخشهای این سرزمین پهناور، محدود است و عموماً در گامها و گوشهها و دستگاههای خاصی به آن پرداخته شده؛ درحالیکه ظرفیت موسیقی کُردی به گونهای است که در تمام گوشهها و دستگاهها و گامهای مختلف، ظرفیت اجرایی دارد و در این راستا هنرمندان پُرتوان این مرز و بوم آثار زیبا و متنوعی را آفریدهاند و همچنان خواهند آفرید. در این بین مقامات محلی خود یکی دیگر از ویژگیهای موسیقی کردی است که در کمتر جایی از دنیا میتوان به آن دست یافت.
همانطور که میدانید کرمانشاه زادگاه بزرگانی چون کیهان کلهر، شهرام ناظری، مجتبی میرزاده، منوچهر طاهرزاده و… است. آیا میتوان در میان هنرمندان نسل جدید نیز به وجود چنین افرادی امیدوار بود؟
-در این بخش باید با یک نگرش منطقی به مسئله نگاه کرد. اول اینکه بزرگانی همچون استاد مظهر خالقی، زندهیاد مجتبی میرزاده، استاد شهرام ناظری، استاد کیهان کلهر، زندهیاد اسماعیل مسقطی، زندهیاد اسماعیل سابور، زندهیاد اسماعیل پیرخدری، زندهیاد حسن زیرک، استاد محمود مرآتی، زندهیاد استاد خراباتی، استاد کیخسرو پورناظری، زندهیاد حشمتالله لرنژاد، زندهیاد مسعود زنگنه و… به عنوان نسل گذشته، شناسنامۀ زرین موسیقی کُردی بوده و هستند. جایگاه رفیع این عزیزان در عرصۀ موسیقی از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار است و حق بزرگی بر موسیقی کُردی دارند. وقتی به این نسل مینگریم میبینیم فراغ بال و آزادی آنها در انتخاب شعر و ساخت ملودیهای متنوع به گونهای است که تمام سلیقههای شنیداری را دربرمیگیرد و همین امر باعث رشد و شکوفایی موسیقی کردی میشود، به گونهای که آثار این عزیزان همچنان در ردیف اول آثار تولیدی است.
در میان نسل میانه نیز استادان برجسته خالق آثار ارزشمندی شدهاند، اما شاید به دلیل تعدد شبکههای مختلف و نبودِ فراغ بال و آزادی عمل به جهت گرفتاریهای روزمره، آثار تولیدی این عزیزان کمتر شنیده شود؛ کسانی همچون زندهیاد مرتضی شریفی، ابراهیم احمدی، مرتضی صنعتی، زندهیاد خلیل چالهچاله، زندهیاد منوچهر طاهرزاده، جمشید عزیزخانی، فیروز سابور، زندهیاد یدالله رحمانی، رضا دارابی، حسین البرزی، هاشم ربیعی، اصغر ایمانی، بیژن صادقی، نادر صمیمی، زندهیاد بهروز یوسفی، فرشاد رستمی، علیرضا صنعتی، علیاکبر مرادی، شهاب متقیفر، بهروز آهی و همۀ عزیزانی که شاید نداشتن حضور ذهن مجال نامبردن را از بنده گرفته باشد.
و اما نسل کنونی، باید افتخار کرد به اینکه خاک زرخیر هنر منطقۀ کُردنشین سرشار از استعدادهای شگرف است و هرکس بنابر توان و نوع نگرش خود به موسیقی سعی داشته گامهایی برای موسیقی کُردی بردارد، اما پیش از آنکه از جوانان خواستهای داشته باشیم و انتظارات وسیعی از آنها بطلبیم، بیاییم ببینیم بهعنوان یک مسئول در عرصۀ فرهنگ و هنر برای جوانان چه کردهایم و چه زمینههایی را برای رشد و شکوفایی آنها فراهم ساختهایم، کدامیک از دغدغههای جوانان را برطرف کردهایم تا او با خیال آسوده به تحصیل علم موسیقی و بروز استعدادهای خود بپردازد، اما باید راضی بود که این جوانان، به صورت خودجوش و بی هیچ پشتوانهای تنور موسیقی را همچنان گرم نگه میدارند که واقعاً جای تشکر و قدردانی دارد و این انتظار همواره هست تا جوانان با اتکا به پیشینۀ موسیقی کُردی چه به لحاظ ملودی و شعر و چه به لحاظ نگرشی نو در تنظیم و سازبندی، خالق آثار ارزشمندی باشند تا گواهی بر تلاش آنها برای نسلهای بعد باشد؛ بنابراین میتوان گفت موسیقی کُردی همچنان قدرتمند به راه خود ادامه میدهد و تنها تفاوت آن با گذشته را میتوان آزادی عمل، آرامش خیال و فراغ بال نسل گذشته با نسل کنونی دانست.
و تحلیل شما از اشعار موسیقی کُردی باید خواندنی باشد…
-از آنجا که اولین رسالت موسیقی کُردی حفظ زبان ادبیات و نشاندادن فرهنگ و تمدن قوم کرد است و اولین طلیعۀ موسیقی کردی از بار ادبی شکل میگیرد، توجه به این بخش لازمۀ تولید آثار موسیقیایی است و بهکارگرفتن اشعاری که بار فرهنگی در آن دیده نمیشود به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست. امروزه شاهد تولید آثاری هستیم که به لحاظ محتوای شعری، حاصل تفکراتی است که در ذهن تولیدکننده ایجاد شده و به لحاظ روانشناسی پشتوانۀ مناسبی برای موسیقی کُردی ندارد.
موسیقی کردی در ابتدا نشان از حماسه و سلحشوری، شور و نشاط دارد و باید که استحکام شعری آن نیز مبتنیبر این اصل باشد. موسیقی کُردی ستون استواری مانند «هوره» دارد که بهنوعی ستایش «اهورا مزدا» است و اشعارش نمادی از فرهنگ و تمدن این قوم بزرگ است؛ بنابراین تمام عزیزان هنرمند میبایست به اصالت خود افتخار کنند و آثاری را بیافرینند که در شأن فرهنگ و تمدن والای آنها باشد.
آموختن موسیقی در سنین کودکی چقدر برای شما راهگشا بوده است؟
-یکی از ویژگیهای کلاس موسیقی، کشف استعدادها و ایجاد یک مسیر مناسب برای رشد و شکوفایی دانشآموزان بوده و هست که سرلوحۀ آن نظم و انضباط و اخلاق است، ولی متأسفانه این امر امروزه در ساعات درسی دانشآموزان ما جایی ندارد. من به دنبال گمشدۀ احساسم میگشتم و نگران از اینکه من از دنیای موسیقی به دور بمانم، اما چه زیبا بود روزی که پا به عرصۀ دبیرستان گذاشتم. همان کلاس با همان رنگ و بو و همان معلم متخصص، مرا برای ادامۀ راه به وجد آورد. از آنجا بود که جذب گروه موزیک دبیرستان شدم و با حضور در کلاسهای فوق برنامۀ مجانی دبیرستان، شروع به نواختن ساز بادی کردم و این آغازی دیگر بود برای ادامۀ راه. در این بین معمولاً انسان برای رسیدن به آرمانهای خود، به دنبال گمشدهای میگردد و برای من افتخاری بود که در این راه با استاد «ابراهیم احمدی» هنرمند نامآشنا و نوازندۀ چیرهدست ویولن آشنا شدم که حق بزرگی بر بنده دارد. من در کلاسهای تئوری استاد «کیخسرو پورناظری» حضور چشمگیری داشتم و از استاد «اکبر ایزدی» نوازندۀ چیرهدست سنتور بهرهها بردم. در مسابقات هنری برای اولین بار در محضر استاد «محمود مرآتی» قرار گرفتم و چه زیبا و باشکوه بود نگاه هنرمندانۀ ایشان به هنر و هنرمند که زمینه را مهیا میکرد برای هنرمندان جوان تا با دلگرمی هنر را ادامه بدهند و این خود مسیری دیگر بود برای ایستادگی و ادامۀ راه هنر. من در این راه با هنرمندان بزرگواری همچون زندهیاد حشمتالله لرنژاد، زندهیاد اسماعیل سابور، استاد فیروز سابور و زندهیاد بهزاد پورباوند آشنا شدم که هریک تأثیر بهسزایی در ادامۀ کار هنری بنده داشتند.
چرا به آهنگسازی روی آوردید؟
-اصولاً هنرمند با احساسات درونش زندگی میکند و گاه این احساس میتواند در کلیۀ زمینهها بر روی فرد تأثیرگذار باشد، لذا موسیقی به خودی خود ترنم زیباییهاست. وقتی وارد عالم نوازندگی میشوید، ذهن، پردازشگرِ ملودیهای متفاوتی خواهد بود؛ همین امر شما را وادار به ساخت ملودی متناسب با بیان حستان خواهد کرد و چنانچه در عالم موسیقی مسیری علمی را طی کرده باشید، میتوانید ملودیهای ساختۀ ذهن را به یک آهنگ کامل تبدیل کنید. در این امر اگر خودِ آهنگساز، خواننده هم باشد تلفیق هر سه احساسِ آهنگسازی، نوازندگی و خوانندگی میتواند کار تأثیرگذاری را بیافریند که مدتها در ذهن و اندیشۀ هنردوستان و هنرمندان قرار بگیرد، بنابراین بنده در مسیر کار هنری با این سه بخش زندگی میکنم.
از نگاه شما موسیقی بر جهانبینی انسانها چه تأثیری میگذارد؟
ببینید، گوشدادن به موسیقیهای جهان میتواند نگاه و تصور ما از جهان را شکل دهد و آمادگیهای لازم را برای خلق اثری ناب فراهم سازد؛ بنابراین میتوان گفت در جهت پرورش و بروز خلاقیت فکری و ذهنی در تولید موسیقی و بهرهگیری از احساسات ناب در ملودیسازی، توجه به موسیقیهای جهانی امری لازم و واجب است، زیرا موسیقی در جایجای دنیا دارای ظرافتهای خاص خود و بیان احساس متعلق به خود بودهاست؛ پس همین امر میتواند در باروری سواد و خلاقیت شما اثر مطلوب بگذارد و شما را در راه رسیدن به خواستههای وجودی در زمینۀ موسیقی هدایت کند.
موسیقیهای جهانی با توجه به بار علمیشان چه به لحاظ تنظیم و بهرهگیری از هارمونیهای بسیار مناسب و چه از نظر تنوع و شاخصههای بسیار خوب، میتوانند تأثیر بهسزایی بر روی هنرمندان عرصۀ موسیقی در جایجای این کشور پهناور بگذارند. این مهم مستلزم آن است که هنرمندِ ما فارغاز هرگونه دغدغۀ فکری، به تحصیل علم موسیقی بپردازد و با چنین زمینهای است که میتواند با تأثیرپذیری از جهانبینی جهانی، در امر موسیقی موفق شود.
سخن پایانی…
سپاس از ترنم پُرمهر شما که این فرصت را به بنده دادید تا با رسانۀ شما گفتوگویی داشته باشم؛ با این امید که تلاشهای شما و نشریاتی که دل در گرو هنر دارند، بتوانند مسیر زیبایی را برای پیشرفت و هدایت هنرمندان جوان در عرصههای گوناگون و کشف استعدادهای جوان به عنوان پشتوانههای آینده ترسیم کنند.