به گزارش خبرگزاری شنو ؛ امروز روز جهانی کودک و زمان مناسبی برای مرور کودکی است. در گوشه و کنار حافظه صوتی ما تعدادی آوا و نوای آشنا برای همیشه نقش بسته که شاید هیچگاه یادمان نرود. میگویند، موسیقی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی است و حتی پیش از تولد در زندگی ما جریان دارد. به طور کلی ممکن است هر کدام از ما طی زندگی خود آنقدر اثر موسیقی گوش کنیم یا بشنویم که حسابش از دستمان خارج شود ولی در میان همه این آهنگها شاید تنها تعداد محدودی از آنها برای ما حسی نوستالژیک داشته باشند.
با این حال هر چند تعداد هم که آهنگ نوستالژیک در ذهن ما نقش بسته باشد، اما همخوانی دانشآموزان شهر موشها، صدای کلاه قرمزی و آقای مجری، تصور چهره خندان عمو پورنگ حین شنیدن «کی از همه قشنگتره» و تیتراژ «زی زی گولو» حال و هوایی دیگر دارد. آهنگهایی که در کودکی گوش کردهایم، حسی متفاوتتر را برایمان تداعی میکند؛ حسی مملو از شوق و اشتیاق کودکی که با علاقهای وصف نشدنی پای برنامه مورد علاقه خود مینشستیم و همراه با ترانهای که خوانده میشد میخواندیم.
ساخت موسیقی کودک در ایران به گونهای شده است که حتی اگر از بچههای دهه ۸۰ و ۹۰ هم بخواهید که آهنگهای کودکانه مورد علاقه خود را نام ببرند، به آهنگهای برنامههایی مانند «خونه مادربزرگه»، «کلاه قرمزی»، «مدرسه موشها» و نهایتا به کارهای عمو پورنگ … اشاره میکنند؛ البته که تکرار برنامههای آن زمان برای کودکان امروز در این امر بیتأثیر نیست.
با این حال فراموش نشود که ساخت آن آثار موسیقی ماندگار برای کودکان توسط هنرمندان مطرحی هم صورت میگرفت، هنرمندانی مانند بهرام دهقانیار که موسیقی آثار ماندگاری مانند «زیر گنبد کبود»، «خونه مادربزرگه»، «الو من جوجوام» را ساخته است و یا آهنگسازی مانند حمیدرضا علیقلی که ساخت موسیقی آثار دیگری مانند «شهر موشها»، «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «کلاه قرمزی و سروناز» و … ساخته و حتی مجید انتظامی که موسیقی پایانی سریال «بچههای کوه آلپ» را به زیبایی ساخته است.
البته بعدتر هم برای کودکان دهه هفتادی همچنان برنامههای متنوعی از تلویزیون پخش میشد که در بین آنها آهنگهای و ترانههای ماندگاری هم به گوش میرسید؛ کارهایی مانند «لب خندون و در قندون» از عمو پورنگ یا «آهویی دارم خوشگله» که هنوز هم در یاد و خاطر کودکان آن نسل باقی است.
چه بر سر موسیقی کودک آمد؟
زمانی در دهه های ۶۰ و ۷۰ برنامههای کودک تلویزیون با بهرهگیری از مجربترین سرمایههای فرهنگ و هنر، در زمره بهترینها بودند؛ به نحوی که حتی بسیاری از بزرگترها را هم پای گیرندهها مینشاندند. اما با پایان دهه ۷۰ ، کمتر شاهد ساخت برنامههای جذاب و مفید برای کودکان بودیم؛ به گونهای که کودکان دهه های ۸۰ و ۹۰ بیشتر از طریق فیلمها و برنامههایی سرگرم و آموزش داده میشدند که از کشورهای دیگر خریداری شده بودند. امروزه خیلی کمتر اتفاق میافتد که موسیقی یک برنامه در حوزه کودک آنقدر جذاب باشد که کودکان تا سالها آن ملودی و ترانه را به خاطر بسپارند.
حال اگر بخواهیم درباره علت این امر بگوییم، میتوانیم به صحبتهای بهرام دهقانیار در گفتوگو با ایسنا اشاره کنیم که گفته بود: «افزایش تعداد کانالهای تلویزیونی، کمبود بودجه، نداشتن شناخت کافی تهیه کنندگان از کار کودک و اینکه سازندگان برنامهها با آهنگسازهایی همکاری میکنند که دستمزد کمتری دریافت کرده و تجربه و حتی انگیزه لازم برای تولید آثار کودک را ندارند، از جمله دلایل افت موسیقی برنامههای کودک است.»
در حقیقت به عقیده او «زمانی که تعداد کانالهای تلویزیون و ساعات پخش افزایش یافت، مسوولان شبکههای تلویزیونی مجبور شدند که برنامههای شبکهها را به طریقی پر کنند؛ به همین دلیل ناخودآگاه سطح کیفی آثار تنزل پیدا کرد. از طرفی گاهی به دلیل کمبود بودجه، تهیه کنندگان مجبور هستند با هزینه پایین از افرادی که تجربه کمتری دارند و یا در جست و جوی کار هستند، دعوت به همکاری کنند؛ زیرا طبیعتا افراد حرفهای دستمزد بالاتری میگیرند. امروزه تعداد چشمگیری از آهنگسازانی هستند که برای حوزه کودک موسیقی میسازند اما تحصیلاتی در حوزه موسیقی ندارند، علاقهای به آهنگسازی در ژانر کودک ندارند، مهارت لازم و تجربه کافی در این حوزه ندارند، تجربه شنیداری موسیقی خوب آنها پایین است و خوراک ذهنی بسیاری از آنها موسیقیهای دست چندمی است که از خارج از ایران میشنوند و اکنون میخواهند همان را در قالب ایرانی و ترانههای کودک ارائه دهند.»
کودکان را دست کم میگیرند!
و اما مهدی آذرسینا نوازنده و آهنگساز درباره علت ساخته نشدن آثار موسیقایی قابل قبول برای کودکان، قبلا در مصاحبهای به ایسنا گفته بود: «گاهی افرادی که برای کودکان موسیقی میسازند، گمان میکنند که چون مخاطبان آنها کودک هستند، نیازی نیست که موسیقی جدی، دقیق و سطح بالا و ماندگار بسازند. در نتیجه با دست کم گرفتن مخاطبان خود، کار را خراب میکنند. اگرچه که آهنگسازان موسیقی کودک باید همهی جوانب کار را در نظر بگیرند؛ به این صورت که اول آهنگساز باشند چون ساخت موسیقی در هر زمینهای چه برای کودک و چه برای بزرگسال کار هر کسی نیست. همچنین آهنگسازی که برای بچه ها موسیقی می نویسد، لازم است تعلیم دیده و تحصیلکرده و متخصص باشد.»
چرا حضور موسیقی در زندگی کودکان مهم است؟
شاید اصلا این سوال برای ما پیش بیاید که علت اهمیت موسیقی در زندگی کودکان چیست؟ که در پاسخ به آن میتوان گفت که پیش از هر چیزی والدین میتوانند با یادگیری اینکه موسیقی چگونه میتواند بر رشد کودک تأثیر بگذارد، مهارتهای اجتماعی آنها را بهبود ببخشند.
مطالعهای در سال ۲۰۱۶ در موسسه مغز و خلاقیت دانشگاه کالیفرنیای جنوبی نشان داد که تجربیات موسیقی در دوران کودکی میتواند رشد مغز را بهویژه در زمینههای اکتساب زبان و مهارتهای خواندن تسریع کند. همچنین یادگیری نواختن یک ساز میتواند یادگیری ریاضی را بهبود بخشد.
اما موفقیت تحصیلی تنها مزیت آموزش موسیقی نیست. موسیقی کلیه زمینههای رشد کودک و مهارتهای آمادگی مدرسه را از جمله سواد فکری، اجتماعی-عاطفی، حرکتی، زبانی شکوفا میکند.
موسیقی به بدن و ذهن کمک میکند تا با هم کار کنند. قرار دادن کودکان در معرض موسیقی در مراحل اولیه رشد به آنها کمک میکند تا صداها و معانی کلمات را یاد بگیرند. رقصیدن با موسیقی به کودکان کمک میکند تا مهارتهای حرکتی خود را بسازند و در عین حال به آنها اجازه میدهد تا برای به تصویر کشیدن ویژگیهای درونی خود تمرین کنند. برای کودکان و بزرگسالان، موسیقی به تقویت مهارتهای حافظه کمک میکند.
یک نوزاد قبل از اینکه حتی به دنیا بیاید در حال گوش دادن و یادگیری است و لالایی خواندن برای نوزاد، از اولین راههایی است که میتوانید با هم پیوند برقرار کنید. درحقیقت، تحقیقات نشان میدهد که آواز خواندن توجه نوزاد را مؤثرتر از گفتار جلب میکند. صدای بلندتر، لحن گرمتر و اشعار آشنا مطمئناً کودک را آرام میکند و احساس امنیت و حمایت را تقویت میکند.
علاوه بر اینکه موسیقی باعث تقویت روابط صمیمانه در زندگی کودک میشود، همچنین نقش مهمی در پرورش جامعه ای فراگیر در کلاسهای درس در تمام سنین ایفا میکند.
موسیقی از فرهنگهای مختلف سازها، زبانها، سبکها و شیوههای مختلف را برجسته میکند و راهی قدرتمند برای کودکان با پیشینههای مختلف برای ارتباط با خانوادهها و جوامع خود و دوستانشان است.
کودکان از طریق لالاییها و قافیههای موسیقی فرصت کافی دارند تا آهنگها را به زبان بیاورند و به آرامی موسیقی و صداهایی را که در اطراف خود میشنوند به عنوان وسیلهای برای درک دنیای اطراف یاد بگیرند و تقلید کنند.
با افزایش سن، در معرض آهنگها و قافیههای بیشتری قرار میگیرند که دایره لغات آنها را گسترش میدهد و به آنها یاد میدهد از کلمات خود بهتر استفاده کنند. آهنگهای پرطرفدار به آنها کمک میکند تا کلمات جدید را حفظ کنند و الگوهای زبانی دشوارتر را راحتتر تلفظ کنند. همچنین، قرار گرفتن بیشتر در معرض موسیقی جدید به آنها کمک میکند پیش از ورود به دبستان انعطاف و درک بهتری داشته باشند.
گوش دادن به موسیقی نواحی مختلف مغز را هنگام پردازش صدا به کار میاندازد، عناصر مختلف مانند ملودی و ریتم را تجزیه میکند و همه آنها را برای یک تجربه موسیقی یکپارچه در کنار هم قرار میدهد. همانطور که کودک شما شروع به نواختن موسیقی میکند، نواحی مختلف مغز، به ویژه قشر بینایی، شنوایی و حرکتی نیز دخیل میشوند. این افزایش عملکرد شناختی ممکن است به فعالیتهای دیگر در زندگی آنها ختم شود. موسیقی به رشد کلی مغز کمک میکند و مسیرهایی را در مغز ایجاد میکند که عملکرد شناختی کودک را بهبود میبخشد.