یه گزارش خبرگزاری شنو، بهمن بوستان ـ پژوهشگر موسیقی ایرانی و ادبیات فارسی، عضو سابق هیات مدیره کانون پژوهشگران خانه موسیقی ایران و مبدع نخستین برنامههای معرفی و شناخت موسیقی در تلویزیون ایران بود.
او در دهه ۴۰ به استخدام سازمان رادیو و تلویزیون درآمد و همکاری خود را با این نهاد آغاز کرد. وی با طرح و تهیه برنامههایی نظیر «هفت شهر عشق»، «بشنو از نی» و «سلامی چو بوی خوش آشنایی» با همراهی هنرمندانی نظیر احمد عبادی، حسن کسایی، جلیل شهناز، علیاصغر بهاری، لطفالله مجد و … به گسترش موسیقی ایرانی از طریق رادیو و تلویزیون پرداخت.
بهمن بوستان متولد ۲۲ آذر سال ۱۳۱۴ بود و ۲۷ آبان ۱۳۹۳ در ۷۹ سالگی درگذشت.
از آنجا که مدت زیادی از سالروز تولد بوستان نمیگذرد، تصمیم گرفتیم برای گرامیداشت و یادآوری یاد و خاطره او، در صحبتی با میرعلیرضا میرعلینقی (پژوهشگر حوزه تاریخ موسیقی شهری ایران)، برخی از اقدامات و فعالیتهای بوستان را در حوزه موسیقی بررسی کنیم.
بوستان و ساخت برنامههای موسیقایی در تلویزیون
در ابتدا به مساله ساخت برنامههای پخش زنده موسیقایی در تلویزیون توسط بوستان پرداختیم. میرعلینقی توضیح داد: آقای بوستان جزو افرادی بود که ساخت برنامههای موسیقی را در تلویزیون جدی گرفت و در مقام تهیه کننده حضور پیدا کرد. تا پیش از ایشان برنامههای اجرای موسیقی از تلویزیون از سال ۱۳۳۷ که اولین شبکه خصوصی تلویزیون در ایران تأسیس شد، پخش میشد. بعدا که شبکه تلویزیون دولتی شد و دولت وقت آن را خرید، برنامههای مختلفی در زمینه موسیقی پخش میشد که بیشتر شامل اجراهای ارکسترهای وزارت فرهنگ و هنر بود. گاهی نیز اجراهایی از هنرمندان تکنواز رادیو که بیشتر موسیقی اصیل ایرانی را اجرا میکردند، پخش میشد.
او ادامه داد: زندهیاد بهمن بوستان در محیط شعر، ادب و موسیقی متولد شده بودند و خانواده ایشان با نخبهترین ادبا، شعرا و موسیقیدانها معاشرت داشتند و بدین ترتیب ایشان در یک ریشه و زمینه فرهنگی متولد و رشد کرده بودند. ایشان در حدود سالهای ۱۳۴۷ یا ۱۳۴۸ که در نیمه اول دهه ۳۰ سالگی و در اوج توانایی جسمی، روحی، اجرایی و ذهنی خود بودند، با استفاده از استعداد برنامهسازی خویش، تعدادی از هنرمندان نخبه را که مردم تا پیش از آن تنها با صدای ساز یا آواز آنها آشنایی داشتند، به تلویزیون سیاه و سفید آن زمان که تنها چند ساعت در روز برنامه داشت، بردند و به مردم معرفی کردند.
این پژوهشگر حوزه تاریخ موسیقی شهری ایران تصریح کرد: البته پیش از این برنامهها، ارکسترهای وزارت فرهنگ و هنر در تلویزیون برنامه داشتند ولی آقای بوستان چند تن از موسیقیدانهای به نسبت قدیمی را که مردم هیچ گاه چهره و طرز ساز زدن آنها را ندیده بودند، مقابل دوربین تلویزیون آورد. مثلا میتوان از زنده یاد اکبر محسنی (آهنگساز و نوازنده تار و عود) نام برد. همچنین آقای بوستان با چهرههای جوان تری هم معاشرت داشتند که اولین برنامه رادیویی را آقای بوستان از آنها تهیه کرد؛ مانند خواننده مطرح معاصر زنده یاد محمود محمودی خوانساری. البته آقای خوانساری اساسا با دیده شدن از طریق تلویزیون موافق نبود و ترجیح میداد صرفا در رادیو شنیده شود. البته افراد دیگری هم بودند که معرفی و دیده شدن خود را مدیون زندهیاد بهمن بوستان هستند.
او با بیان اینکه بوستان در رسانهای کردن تصویر هنرمندان، نقش جدی در موسیقی کشور داشت، گفت: از سال ۵۱ یا ۵۲ به بعد زمینه کار رسانهای آقای بوستان به رادیو متمرکز شد و رادیو را رسانه فرهنگیتری میدید. البته امروزه هم قشر نخبگان و فرهیختگان ما رادیو را دارای وزن و اعتبار فرهنگی دیگری میدانند، گرچه که تلویزیون فضای بیشتری برای دیده شدن در اختیار آنها قرار میدهد.
پژوهشهای تأثیرگذار بوستان در زمینه موسیقی زورخانهای
گفته میشود که بوستان تحقیقات ارزندهای در زمینه موسیقی زورخانهای انجام داده است. در همین راستا در بخش دیگری از گفتوگو به فعالیتهای بوستان در این زمینه پرداختیم.
میرعلینقی در ابتدا به تحقیقات و پژوهشهایی که پیش از بوستان روی موسیقی زورخانهای انجام شده بود، پرداخت و بیان کرد: پژوهش در زمینه موسیقی زورخانهای از زمان حیات استاد ابوالحسن صبا آغاز شد، منتهی به صورت فردی و خیلی محدود. بعضا چند تن از فرانسه به این نوع موسیقی ضربی که جزو موسیقیهای شهری است و ریشه روستایی، ایلی یا بومی ندارد، توجه کردند. همچنین زمانی که زنده یاد پروفسور آلن دنیلو (موسیقی شناس فرانسوی) در سالهای اوایل دهه ۴۰ در زمینه موسیقی شرقی و به ویژه روی موسیقی هندوستان کار میکردند، یکی دو صفحه گرام (۴۵ دور) در ابعاد کوچک از موسیقی زورخانهای تهران توسط کمپانیهای فرانسوی از جمله کمپانی ووگ منتشر کرد که به گمانم حاوی ضرب و آواز مرحوم جعفر شیرخدا است که مرشد معروف وقت بود.
او اضافه کرد: همچنین پایان نامهای در اوایل دهه ۵۰ در گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ارائه شد که درباره موسیقی ضربهای زورخانه بود. مرحوم ابوالقاسم داروغه کاظم (شناخته شده با نام کامران داروغه؛ نوازنده ارزنده ویولن و کمانچه) نویسنده آن بود که حدود ۱۰ سال پیش فوت کرد. آن پایاننامه به اضافه نت نویسیها با همکاری استاد محمد اسماعیلی به گروه موسیقی برای اخذ مدرک لیسانس ارائه داده شد که متأسفانه به انتشار نرسید ولی نسخه آن موجود است.
میرعلی در ادامه به پژوهشهای بوستان در زمینه موسیقی زورخانهای پرداخت و بیان کرد: پژوهش آقای بوستان سالها بعد آغاز شد و از رنگ دیگری بود که به نظر من ماندگارتر است. به دلیل اینکه نه از دیدگاه صرفا مردم شناس و متخصص است که محدود به تخصص خود باشد و نه از دیدگاه موسیقی شناس متخصص است که صرفا محدود به دیدگاههای فنی موسیقی شناسی باشد. درواقع پژوهش آقای بهمن بوستان در حوزه خیلی جالبی از بینامتنیتی بود که تاریخ، فرهنگ عامه، موسیقی و مردم شناسی را دربر میگرفت و برخلاف بسیاری از محققان نسل بعد پژوهشگری بود میدانی و مرد عمل. او وسط میدان میرفت، سوژهها را پیدا میکرد، مصاحبه میکرد، نوار ضبط میکرد و از زوایای مختلف از این افراد اطلاعات میگرفت. زمانی که ایشان میخواستند مصاحبههای میدانی بگیرند، چون با اقشار مختلف زندگی کرده بود، زبان هر قشری را میدانست. یعنی به خوبی میدانست که با مرشد زورخانه، کرنانواز دشت بختیاری و یا یک مداح با چه لحن و بیانی باید صحبت کند.
او ادامه داد: آقای بوستان برای تحقیقات خود از مشاوران محلی و معتمدان زیادی استفاده میکرد که حاصل روابط عمومی گسترده ایشان بود. مثلا میتوان از مرحوم بهمنپور نام برد که یکی از استادان معماری قدیم تهران و ساکن میدان خراسان تهران بودند. آقای بهمنپور با صنف مرشدان و زورخانهها دوستی داشتند و افراد بسیار دست اولی را به آقای بوستان معرفی کردند که برخی از آنها سن بالایی داشتند و اگر تحقیقات آقای بوستان نبود، اطلاعات آنها هیچگاه منتقل نمیشد. نمیدانم این تحقیق در چه وضعیتی است، آیا منتشر میشود یا نه؟ ولی میدانم آخرین قدم بزرگ در زمینه تحقیقات میدانی موسیقی زورخانهای را آقای بهمن بوستان برداشتهاند.
بوستان پژوهشگر کلان فرهنگی ایران بود
او با تأکید بر اینکه بوستان را نباید تنها پژوهشگر موسیقی دانست، گفت: به نظر من باید ایشان را پژوهشگر مردم شناسی یا کلان فرهنگی ایران دانست؛ چون در زمینه شعر و ادب، مکاتب خوشنویسی، فرهنگها و طوایف به ویژه اصفهان و بختیاری شناخت ویژه داشت. او یک ایرانشناس بزرگ و بسیار پرشور و عاشق بود که متأسفانه شرایط تاریخی و اجتماعی ما در حالی حاضر به ندرت چنین افرادی را پرورش میدهد.
میرعلینقی همچنین درباره ویژگیهای شخصیتی بوستان توضیح داد: آقای بوستان شخصیت گرم، قوی و گیرایی داشتند و در هر جمع و محفلی که وارد میشدند، افراد، خواه ناخواه ساکت میشدند تا بیانات ایشان را شنیده و استفاده کنند. ایشان همچنین بسیار دقیق و نکته بین بودند، یکی از نکات تحسین آمیز شخصتی آقای بوستان این بود که هیچگاه به حافظه خود تکیه نمیکرد و همه چیز حتی کوچکترین نکات را یادداشت میکرد. انبوهی از یادداشتها از ایشان باقی مانده که نزد فرزندانشان است. نکاتی که در این یادداشتها است، در هیچ کتاب و رسانهای نیست و حاصل استخراج منابع دست اول است.
او در پایان گفت: خیلی اوقات دلتنگ ایشان میشوم. چند سال پیش از بیماری ایشان، به علت عضویت هر دوی ما در شورای پژوهشگران خانه موسیقی، معاشرتهای طولانی داشتیم. آقای بوستان جزو مردانی بود که هیچ گاه مصاحبت با او خالی از نکات مفید نبود و همیشه چیز جدیدی از او میآموختی. ایشان هیچگاه صحبتهایشان را درباره یک نفر تکرار نمیکرد و همیشه میدانست به چه کسی چه گفته است. او در دوره خود اسطوره حافظه بود و چیزهای شگفت انگیزی از ایشان در این رابطه دیدم. فرض کنید کتاب گلستان سعدی را باز میکردیم و ایشان بدون هیچ اشتباهی تا حدود ۱۰۰ صفحه را از حفظ میخواند. گاهی نیز اسناد را بر اساس آمار و ارقام از حفظ بودند. امیدوارم که آثار ایشان منتشر شود که جامعه درباره او دچار فراموشی نشود.