به گزارش خبرگزاری شنو، هنر آواز همواره امری اکتسابی بوده و اگر شخصی بخواهد خوانندگی را به صورت حرفهای دنبال کند مجبور است آموزشهای لازم را در این زمینه ببیند؛ اما استعدادهای استثنایی وجود دارند که اگر چه تمام مراحل آموزشی را طی کردهاند ولی ظرفیتهای فراوان آنها در آواز خواندن کاملاً ذاتی بوده و آنها را از دیگران متمایز کرده است. بی شک حسین خواجه امیری از رسته همین خوانندگان و استعدادهای برتر است که توانسته از صدای استثنایی خود بهترین استفاده را ببرد.
حسین خواجه امیری در یازدهم دی ماه ۱۳۱۱ در خالد آباد نطنز دیده به جهان گشود. کودکی خواجه امیری در انبوهی از ترانهها و نغمات بخصوص تعزیه خوانی طی شد. او از هفت سالگی با مقدمات آواز نزد پدرش نعمت الله که آشنا شد و پس از آن به واسطه صدای دلنشینش به تعزیه روی آورد و همین فرصتی بود که با ردیف موسیقی ایرانی از دریچه تعزیه آشنا شود.
تحریرهای کشیده و نوانسهای ناگهانی چیزی بود که شاید بتوان گفت خواجه امیری از دوران تعزیه خوانی به سبک اصفهانیها به ارث برده است. در واقع او بیش از هر چیز نغماتی که با آنها خو گرفته بود به مکتب آواز اصفهان مربوط میشد. حسین پس از پایان تحصیلات ابتداییاش به تهران رفت و همین باعث شد آواز را از دریچه دیگر بنگرد. او در این دوران با مجید وفادار آشنا شد و پس از اجرای تحسین برانگیز در حضور او به ابوالحسن صبا معرفی شد.
آشنایی حسین خواجه امیری با صبا نقطه عطف زندگی او بود، چرا که از این روش هم فرصت فعالیت حرفه ای را بهدست آورد و مهمتر از همه به صورت علمی با موسیقی ایرانی و ظرایف ردیف و تصنیف خوانی آشنا شد. استعداد بسیار حسین بر صبا آشکار بود و به همین دلیل در سال ۱۳۲۶ توسط او به رادیو ایران معرفی شد و بدون آزمون به نوعی به استخدام رادیو درآمد. در این دوران بیشتر زندگانی وی با کسب تجربههای کمیاب در زمینه هنر طی شد. ابراهیم منصوری هنرمند دیگری بود که در پرورش روحیه هنرمندانه خواجه امیری نقش بسزایی داشت.
منصوری که خود موسیقی را در دارالفنون فراگرفته بود و با نت و جنبههای هنری موسیقی آشنا بود همواره در زمان حضور خود در رادیو و مدیریت ارکستر منسوب به خود، نوازندگان مستعد را به نظم و انضباط و تقویت مهارتهای حرفه ای در نوازندگی و خوانندگی تشویق میکرد. خواجه امیری دو سال پیاپی را به کسب تجربه و افزایش اندوختههای موسیقایی خود در رادیو و مجالس مختلف هنری گذراند تا اینکه به سال ۱۳۲۹ در دانشکده افسری پذیرفته شد و برای تحصیل علوم نظامی به ارتش ورود پیدا کرد.
آشنایی با اکبر گلپایگانی
آشنایی خواجه امیری با اکبر گلپایگانی نقطه عطف کارنامه هنری او بود، پس از این آشنایی فعالیت هنری حسین پررنگ شد و او «ایرج» لقب گرفت. این لقب تاکنون به ویژه در میان عامه مردم همچنان زنده است. هنگامی که دو خواننده ماهر به دوستی عمیق میپردازند بیشک حاصل آن آوازهای استثنایی این دو هنرمند بزرگ در رادیو و برنامه گلها است. آوازهایی که تا به امروز گنجینهای است در اختیار هنرجویانی که قصد دارند اتفاقی بزرگ را در هنر ایران رقم بزنند. برنامهی گلها با حضور «ایرج» و «گلپا» رنگ و بویی دیگر پیدا کرده بود که هم مخاطبان عامه را و هم ردیفدانان متعصب را بهت زده تا ساعتها پای رادیو نگاه میداشت.
گلپایگانی که آواز را نزد بزرگانی چون عبدالله دوامی، حسین طاهر زاده، ادیب خوانساری و نورعلی برومند فراگرفته بود هرگز در به اشتراک گذاشتن اندوختههای خود بهخصوص با دوست صمیمی خود یعنی ایرج دریغ نمیکرد. ایرج نیز از این امر مستثنی نبود و تجارب بی نظیرش در رادیو و بخش زیادی از تکنیکهای خود آموخته او در آواز، گلپایگانی را سر ذوق آورده بود.
شاهکارهای هنری این دو هنرمند در همکاری با بزرگانی چون فرهنگ شریف، پرویز یاحقی، جلیل شهناز، حسن کسایی، منصور صارمی و علی تجویدی در برنامه گلهای داود پیرنیا به وجود آمد. بی شک ایرج نقش بسزایی در رواج دادن آواز در بین عامه مردم بواسطه حضورش در سینما داشته است. حضور ایرج در سینما باعث پدید آمدن بسیاری از ترانههای ماندگار با صدای او در سینمای پیش از انقلاب شد.
بعد از انقلاب اسلامی ایرج با وقفهای چند ساله به صحنه موسیقی ایران بازگشت و آلبومهای زیبایی را چون “حرف نگفته”، “خاطرات زندگی”، “شب بارانی”، “سنگ صبور” منتشر کرد که بخشی از آن بازخوانی تصانیف گذشته با تنظیمی جدیدتر و بخش دیگر قطعاتی تازه را شامل میشد.
سبک آوازی
ایرج با مکاتب آوازی مختلف آشنایی دارد ولی او بیش از هر چیز با مکتب آواز اصفهان انس گرفته است. تحریرهای منحصر به فرد و خرامان، صدایی آزاد، صاف و بدون فیلتر و مناسب خوانیهایش تاثیر پذیری او را به مکتب آواز اصفهان نشان میدهد، اما به یک اعتبار میتوان گفت اگرچه وی تحت تاثیر این مکتب بوده است اما هیچ گونه پایبندی خاصی به آن نداشته است. شاید تکنیکهای ویژه او که تنها در آوازخوانی او پیدا میشود و به مانند رازی میماند که خواننده دیگری به آن دست پیدا نکرده است؛ مصداق بارز آن باشد.