یه گزارش خبرگزاری شنو، موسیقی فولکلور نوعی از موسیقی ایران است که سینه به سینه به نسلهای بعد میرسد. کاربرد این نوع از موسیقی که بسیار هم غنی است، با انواع دیگر موسیقیها، متفاوت است.
در دل این آواها و سازها، بسیاری از آداب و رسوم، فرهنگ، تاریخ و حتی داستانها نهفته است. خوشبختانه با توجه به تنوع قومیتی که در کشور وجود دارد، شاید این نوع موسیقی را بیشتر از مردمان هر سرزمینی درک کنیم. اما در کنار این همه زیبایی و اقبالی که در تنوع این آثار داریم، با مشکلاتی هم در این بخش مواجهایم که البته دلایل بسیاری در پیدایش آن سهیم هستند. دلایلی که با برخی از آنها نمیتوان مقابله کرد. مانند پیدایش انواع موسیقیهای عامهپسند دیگر و توجه مردم و جوانان به آنها.
متاسفانه بسیاری از استادان و بزرگان این موسیقی اقوام و فولکلور، به دلیل کهلوت سن از دنیا میروند و این میراث کهن را تنهاتر میگذارند.
اما با وجود همه این رخدادها، مردم، مسئولان، کارشناسان و فعالان این عرصه باید چه اقداماتی انجام دهند که این میراث ارزشمند و کهن به فراموشی سپرده نشود و از آن به درستی محافظت شود؟ و مهمترین اقدام به موقع برای ماندگاری این سبک موسیقی چه چیزهایی است؟
در همین رابطه با پیروز ارجمند موسیقیشناس قومی و آهنگساز گفتوگو کردیم.
مردمیترین گونه موسیقی در ایران
ارجمند درباره اهمیت موسیقی فولکلور و ضرورت توجه و محافظت از آن گفت: اهمیت و ارزش موسیقی محلی از چند بُعد قابل توجه است. یکی از ارزشهای آن هویت فرهنگی است که در قالب میراث ناملموس به عنوان موسیقی محلی، ارائه میشود. در واقع بخش مهمی از کشور با این وجوه و هویتهای فرهنگیاش تعریف میشود.
تمرکز ما بر این موضوعِ ارزشمند میتواند بر مسیر توسعه، ماندگاری و حفظ این میراث تاثیر بگذارد. نکته دیگر، مجریان این آثار هستند که معمولا در موسیقی محلی از مردم عادی، کشاورزان، ماهیگیران و … تشکیل میشوند و تعداد آنها به طور کلی با توجه به اینکه ایران کشوری چند فرهنگی است، بسیار زیاد و فراگیر بوده و شاید تعداد موسیقیدانان محلی ما در مجموع از تعداد موسیقیدانان حوزه موسیقی سنتی بیشتر باشد. این جنبه فراگیر بودن هم یک ارزش است. میتوان گفت که مردمیترین گونه موسیقی در ایران پاپ نیست بلکه موسیقی محلی است که به دلیل تنوع اشکال و کاربردهایی که دارد برای مردم بسیار جذاب و دلپسند است.
تبدیل ظرفیتهای موسیقی محلی به بینالمللی
وی درباره اقداماتی که برای ماندگاری و حفاظت از این نوع موسیقی باید به کار گرفته شود، بیان کرد: برای ماندگاری موسیقی فولکلور باید دو کار انجام شود. نخست اینکه هویتآفرینی شود و ارزشهای هویت موسیقی محلی ایران، به مردم و دولتها شناسانده شود.
در حال حاضر به نظر میرسد مردم، بیش از دولتها متوجه این مساله هستند. مردم زمانی یک نوازنده سُرنا یا دُهل را در خیابان میبینند که ساز میزند، به او توجه کرده و تلاش میکنند به هر شکلی حمایتش کنند. اما متاسفانه مسالهای که وجود دارد اینکه دولتها عموما از این نوع موسیقی به عنوان ابزاری برای تامین خواستههای سفارشی خود استفاده میکنند. جشنواره فجر و جشنوارههایی که تشکیل دادهاند، بیشتر در جهت رسیدن به تمایلات دولتها بوده است.
ارجمند افزود: در ابتدا باید دولتها را متقاعد کنیم که لازم است از این نوع موسیقی حمایت کنند. حال این پرسش مطرح میشود که حمایت دولتها باید چگونه باشد؟ دولتها باید نگاه صدقهای را از موسیقی محلی بردارند و نگاهاشان را به شکل حمایت زیرساختی انجام دهند. به طور نمونه میتوان گردشگری موسیقی محلی را به عنوان یکی از ظرفیتهای این موسیقی، شکل داد.
ظرفیتهایی که به عنوان جشنواره موسیقی نواحی وجود دارد را میتوان به ظرفیتهای بینالمللی تبدیل کرد و گردشگری بینالمللی را رونق داد. باید بیمه نوازندگان و امنیت شغلی آنها را تقویت کنند. اگر چنین اتفاقی بیفتد نسل جدید نه تنها به این نوع موسیقی علاقهمند میشود، بلکه به حافظان بعدی این موسیقی تبدیل میشوند.
با وجود علاقهای که این نسل به موسیقی فولکلور دارند، در این زمینه با مشکلاتی چون نگرانی درباره امنیت شغلی و مالی هم مواجه هستند.
دغدغهای که همواره وجود دارد
به گفته وی، نکته دیگر که باید به آن بسیار توجه کرد، نبود مراکز پژوهش و تحقیقاتی برای حفظ این میراث است.
ارجمند معتقد است: متاسفانه نه میراث فرهنگی، نه دانشگاهها و نه وزارت ارشاد، خود را متولی این قضیه نمیدانند و اندک تلاشی هم که حوزه هنری انجام میداد، در سالهای اخیر متوقف شده است. با وجود اینکه گنجینه بزرگی به نام موسیقی محلی در ایران وجود دارد، اما متاسفانه در عرصه پژوهش و آموزش متولی ندارند.
کاری که من در این حوزه انجام دادم مصوبه تاسیس مکتبخانههای موسیقی محلی بود که میتوانستند در مراکز استانها و با ماهیت تاریخی و سنتی شکل بگیرند و مرکزی برای تحقیق، پژوهش و آموزش شوند و به منظور حفظ میراث، به محل رفت و آمد گردشگران و مردم هم تبدیل شود.
وی افزود: کشورهای دیگر نیط چنین تجربهای داشتهاند. برای مثال چنین دغدغهای در سال ۱۹۵۰ در آمریکا برای موسیقی سرخپوستان مطرح شد. در کشور هندوستان در دهه ۶۰ و ۷۰ و بعد از خروج انگلیس از این کشور نیز چنین موضوعی دیده شد. محافظت و ماندگاری موسیقی فولکلور همواره در دنیا دغدغه محسوب شده است که دولتها برای آن فکر کرده و زیر ساختهایی هم فراهم کردهاند که مهمترینش ایجاد امنیت برای حافظان موسیقی است.
پژوهش، مهمترین بخش ماندگاری
بسیاری از دغدغهمندان موسیقی فولکلور و محلی در جهت جمعآوری و زنده نگه داشتن این نوع موسیقی تلاشهای بسیاری کردهاند، اما پژوهش تا چه اندازه در محافظت از این فرهنگ ارزشمند مهم و تاثیرگذار است؟
ارجمند در این زمینه گفت: مدون کردن، ثبت و ضبط و پژوهش در این حوزه، مهمترین بخش ماندگاری این موسیقی است. بخشی از پژوهشها به صورت صوتی و بخش دیگر آن به صورت جنبههای کارکردی، کاربردی، مردمشناسی و تاثیراتی که بر جامعه میگذارند، ثبت میشوند. اینها مواردی هستند که باید مورد پژوهش قرار گیرند. به طور مثال وقتی یک مادر لالایی میخواند این فقط یک بار موسیقیایی ندارد، بلکه در داخل آن بخشی از منویات مادر و بخشی از آمال و خواستههایش و فرهنگ آن قوم را روایت میکند و در نهایت هم وسیلهای میشود برای تسکین خاطر مادر و کودک. به عبارت دیگر لالایی یک آوای کوچک نیست. بلکه در داخل خود کلی پیام و بار معنایی دارد.
به گفته وی، سه گروه پژوهشگر داریم. یک گروه آگاهان محلی هستند که علاقهمندان به موسیقی محلیاند و معمولا در آن منطقه جغرافیایی خاص زندگی میکنند که وظیفه خود را جمعآوری آثار و ارتباط با استادان میدانند.
گروه دوم پژوهشگرانی هستند که فقط جمعآوریکننده کل موسیقی کشور هستند؛ آنهم بدون آنکه تعلق خاطری به یک فرهنگ خاص داشته باشند.
گروه سوم موسیقیشناسان قومی هستند که من نیز در این گروه قرار میگیریم. علاوه بر گردآوری و جمعآوری آن آثار، تحلیلهای عمیق چند وجهی را انجام میدهیم که ثبت هم خواهند شد. بنابراین هر سه گروه به این نیاز دارند که مراکزی برای پژوهشها در نظر گرفته شود که به راحتی به فعالیت خود بپردازند.
کشوری منحصربهفرد در تنوع موسیقی محلی
این آهنگساز با تاکید بر اینکه فراموش نکنیم ایران یکی از متنوعترین گونههای موسیقی محلی در کل دنیا را دارد، افزود: بدون شک این تنوع در آسیا منحصر به فرد است. اما در دنیا جزء پنج گونه موسیقی محلی است که با تنوع فرهنگی و قومی بسیاری مواجه است.
به طور مثال، در هند تفاوت بین موسیقی محلی و سنتی زیاد نیست و موسیقی محلی آنچنان جایگاه ویژهای نسبت به موسیقی کلاسیک هندی ندارد اما در ایران موسیقی محلی با تنوع فرهنگی، قومی، مذهبی و گونههای مختلفی داریم، که جایگاه بسیار ارزشمندی دارند. از کارآواها گرفته تا لالاییها و گونههای مختلف مذهبی.
موسیقی منطقه هر قومی با یکدیگر متفاوت است. موسیقی ترکمن با موسیقی خراسان متفاوت است، موسیقی خراسان با کردستان و کردستان با مناطق جنوبی ایران بسیار تفاوت دارد.
به گفته این کارشناس موسیقی، با یک مجموعه شگفتانگیزی از موسیقی محلی ایرانی مواجه هستیم که میتوانند ارزش بسیاری برای کشور داشته باشند. تصور کنید برای بقاء کارخانه ایرانخودرو چقدر هزینه میشود اما دریغ از اینکه یک میلیارد تومان به این میراث مهم بشری که ما فقط میراثدارش هستیم، اختصاص داده شود.
امیدوار به استقبال جوانان از سازهای فولکلور
ارجمند درباره این دیدگاه که گفته میشود موسیقی فولکلور به پایان عمرش نزدیک میشود، گفت: بخشی از این موسیقی تحریف و دگرگون شده و بخش دیگر آن در آستانه نابودی است.
اگر تلاش کنیم، هنوز میراثدار بخش بزرگی از موسیقی هستیم اما با شکل موجود تصورم این است اگر اقدام جدی نشود، بخش زیادی از این موسیقی تقریبا تا ۱۰ سال آینده از بین خواهد رفت. هر چند خود مردم میراثداری میکنند. اما باید نگران تحریف و دگرگونی در آن باشیم.
وی افزود: من به این نوع موسیقی مثلا موسیقی خراسان بسیار امیدوارم. خوشبختانه امروزه تعداد نوازندگان موسیقی مثل دوتار در منطقه خراسان دهها برابر گذشته شده است و ما صدها نوازنده دختر و پسر در خراسان داریم. در حالی که در دهه ۵۰، ۶۰ یا ۷۰ حتی یک نوازنده هم نداشتیم. یا به طور نمونه در موسیقی کردستان، تعداد زیادی از جوانانی را میبینیم که تنبور میزنند و حتی در جنوب نوازندههای خانم نیانبان دیده میشود.
در بخشی میتوان امیدوار بود اما در بخشهای دیگر خطر نابودی وجود دارد. با توجه به محدودیتهایی که به خصوص در رقصهای محلی وجود دارد، این موسیقی هم از بین میرود. باید به این مساله هم توجه کرد. چون رقصهای محلی موسیقی خاص خود را دارند. در تحقیقی که در خراسان شمالی انجام دادیم ۲۰۰ گونه موسیقی رقص پیدا کردیم که بخشی زیادی از آن را که آخرین وارثانشان اجرا میکردند، تقریبا در حال از بین رفتن هستند.
انتهایی پیام/