به گزارش خبرگزاری شنو، در اولین نشست فرا روایت، چهار دهه موسیقی انقلاب با حضور «امیر امیری» مجری و کارشناس، «رضا سلطان زاده» آهنگساز ساخت موسیقی مجموعه مستند روایت فتح و «هوشنگ جاوید» آهنگساز و پژوهشگر موسیقی نواحی ایران مورد بررسی قرار گرفت.
در این نشست که در کافه رسانه دانشکده خبرگزاری فارس برگزار شد، چهار دهه موسیقی انقلاب مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
امیری: موسیقی پس از انقلاب با چه روندی عمر خود را آغاز کرد؟
جاوید: موسیقی انقلاب با رجز مردم از کف خیابان آغاز شد، زمانی که مردم به عنوان معترض به خیابان ها آمدند و شروع به اعتراض و رجزخوانی کردند و همین امر شکل های مختلفی داشت.
ابتدای سال ۵۷ بود که شاهد اعتراض های ساده و سبک بودیم، یعنی اعتراض ها چندان خشن نبودند. زمانی که مقاوت پیش می آید، این رجزها تبدیل به رجزهای تهدیدکننده می شود.قیام های مردم در مشهد، آذربایجان و کردستان به هشدار کشیده شد و حتی در شهرهای بزرگ شاهد هشدارهای معترضین بودیم. در این شرایط هشدارها تغییر یافت و رجزها تهدیدآمیز و ویران کننده شدند.
نوع رجزها، نوعی آهنگ و ریتمی بودند که به منظور پدید آمدن حکومت اسلامی خوانده می شد. شعارها خاص شده بود و حتی شاهد بودیم که گروهک ها و فعالان سیاسی وارد میدان می شوند و در شعارها ورود می کنند تا به نوعی شعار آهنگین تر شوند.
در شعارها دیگر خبری از ریتم نبوده بلکه به نوعی ملودی است و ملودی ها حرف خود را می زنند.
در بهمن ۵۷ زمانی که شاهد ممانعت از ورود امام خمینی(ره) به ایران می شویم، شعارها تهدید آمیز می شود که می توان به شعار «وای اگر خمینی حکم جهادم دهد». حرف های مردم در این شعارها زده می شود.
پس از ورود حضرت امام خمینی(ره) شعارها شکل عمومی پیدا می کند و تولیدات موسیقی توسط هنرمندان در سبک های مختلف انجام می شود. برای مثال سرود ژاله تولید شد که در خصوص ماجرا میدان شهدا یا ژاله سابق بود.
در سال ۵۹ که هنوز یک سال از پیروزی انقلاب نگذشته بود، اتفاقاتی رخ داد که برای موسیقی جالب بود. هر یک از موسیقی ها همچون پاپ، مردمی و سنتی حرف خود را می زدند. یک سری از اینها در رسانه پخش و تعدادی هم پخش نشد. ممنوعیت هایی ایجاد شد و جامعه به فکر فرار افتادند.
در مقطعی که مردم به زندان ها می روند و زندانیان را آزاد می کنند، موسیقی پاپ را از خوانندگانی همچون شاهرخ با نام زندانیان شاهد هستیم و از آن طرف آقای شاهنگیان سرود زندانی را تولید کرد. در این مقطع شاهد بودیم که دو جناح هنرمند روشنفکر و انقلابی همگام با انقلاب کار کردند، زیرا شخصیت امام راحل برای جامعه حتی دست اندرکاران موسیقی پاپ و جاز مهم بود و در تولیدات شان به تعریف از شخصیت امام خمینی(ره) می پرداختند و آثار خاصی را تولید کردند.
همچنین خوانندگان کوچه و بازاری هم وارد میدان شده بودند و تولیداتی داشتند. حتی شاهد بودیم به هنگام فرار شاه، تولیداتی با ترانه های خاصی تولید شد.
نقش پررنگ سازهای الکترونیک در سال ۵۷
امیری: در برهه های مختلف همچون مشروطه اول و دوم و زمان مصدق مردم درگیر انقلاب بودند، اما تفاوتی که در این مقاطع وجود داشت، شکل گیری موسیقی و رسانه در زمان انقلاب بود. سازهای الکترونیک و سیستم های ضبط در زمان انقلاب اسلامی در سال ۵۷ نقش پررنگی داشت. این شیوه ضبط آهنگسازی و وجود سیستم ها تا چه اندازه دخیل می دانید؟
سلطان زاده: در زمان انقلاب، دولت به شدت با موسیقی، مظلومانه برخورد کرد تا جایی که موسیقی خفه شد. به نوعی موسیقی زیرخاک رفت. یک سری موسیقی تولید شد که خاص زمان خود بود.
در مدرسه پیشاهنگ، ترومپت می زدم که پس از تعطیلی مدارس، به خیابان می رفتم و در همان جا ترومپت را می زدم که مردم با آن شعار مرگ بر شاه را می دادند.
مردم با موسیقی انقلاب، شروع به انقلاب کردند، اما هیچگاه کسی متوجه نشد که نه تنها موسیقی دشمن نیست بله می تواند در بسیاری از موضوعات کمک کند.
زمانی که موسیقی الکترونیک آغاز به کار کرد، در آن زمان سیستم ضبط به سادگی نبود و این قابلیت وجود نداشت که کسی در خانه اثری را ضبط کند. به همین دلیل برخی از آثار با کاست ضبط می شد.
پس از جنگ یعنی از سال ۷۰ به مرور تکنولوژی به سمتی سوق یافت که سازهای اصلی را دور زد، یعنی شرکت های خارجی، سازهای خارجی را وارد کشور کردند. در آن مقطع انقلابی در موسیقی به پا شد و روزانه ۳۰ الی ۱۰۰ دستگاه فروخته می شد. این امر نشان داد که در خانه اتفاقی افتاده است و به نوعی خلأ زیرزمینی آغاز شد و سازها به خانه های مردم رفت. در این مقطع شاهد کمبود استاد بودیم و استادان موسیقی بسیاری فرار کرده بودند، به همین دلیل مردم به اصطلاح «من درآوردی» ساز می زدند. از آنجا بنای بی سوادی در حوزه موسیقی رخ داد.
فروش روزانه ۱۰۰ ساز در کشور
ما امروز به نقطه ای رسیده ایم که روزانه ۱۰۰ ساز فروخته می شود و حتی براساس آمار در یک سال از یک مدل ساز کیبورد(ارگ) ۷۰ هزار فروخته شده است.
هم اکنون مشکل عمده این است که موسیقی بدون استاد و مکتب آغاز شد و همه به نوعی استاد شدند. همچنین در این شرایط چیزی از جامعه بیرون آمد که شاهد صدای «بوم بوم» از ماشین ها هستیم و آنها بر این تصورند که موسیقی می شنوند. ما می توانستیم راه را به درستی جهت بندی کنیم تا شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
امیری: هنرمندانی همچون کامکارها و لطفی در اوایل انقلاب، چه شدند که امروز به این حد از ممنوعیت رسیدند؟
جاوید: این موضوعات در ایام پیروزی انقلاب و پس از آن هیچگاه شاهد نبودیم که مورد بررسی قرار بگیرد. در مقطع پیروزی انقلاب و ایام ۲۲ بهمن ، گروه های هنرمندی که آغاز به همکاری و هم سرایی کردند، فعالیت های شان عالی بود.
از بهمن تا اسفند ۵۷ اتفاقاتی را در تولید سرودهای خاصی شاهد بودیم که تنها با یک طبل، سنج و گروه خواننده انجام می شد و می توان به فعالیت های آقایان خوشنود و شاهنگیان اشاره کرد.
در آن مقطع مسئولانی که به عنوان مسئولان فرهنگی در حوزه موسیقی وارد شدند، با نگاه روحانیت بود. حلال و حرام را در انگاره های تعلیقی وارد کردند و به نوعی بلاتکلیف شدند.
در سال ۵۸ سرودسازی ها آغاز شد و حتی آقای پازوکی سرود شهید را تولید کرد. حتی آثار ارکسترال ایران دهه ۳۰ پس از ارکسترال گل ها شاهد هستیم که به مرور شکل می گیرد.
در سال ۵۹ که هنوز یک سال از پیروزی انقلاب نگذشته بود، اتفاقاتی رخ داد که برای موسیقی جالب بود. هر یک از موسیقی ها همچون پاپ، مردمی و سنتی حرف خود را می زدند. یک سری از اینها در رسانه پخش و تعدادی هم پخش نشد. ممنوعیت هایی ایجاد شد و جامعه به فکر فرار افتادند.
ممنوعیت صدای زن از صداوسیما در سال ۵۹
در آن مقطع اثری با محوریت خوانندگان فراری تولید شد که در آن اثر با تعدادی از خوانندگان فراری مصاحبه شده بود.
ما در نظام جمهوری اسلامی، هنر بزرگی به نام آواز داریم و چون موسیقی مذهبی و نواحی ما از این آواز استفاده می کنند، می توانیم به عنوان رشته دانشگاهی تا مقطع دکترا داشته باشیم. ما می توانستیم در دانشگاه ملی و آزاد، رشته آواز ایران را ایجاد کنیم. این اقدام می تواند به لحاظ اقتصاد و گرایش خارجی ها بسیار مؤثر باشد.
در سال ۵۹ ابلاغیه ای به صداوسیما آمد مبنی بر اینکه صدای زن ممنوع است و از آن پس دیگر هیچ صدای زنی پخش نشد.
سرود «انجز انجز انجز» پیش از اخبار تبدیل به سرود ملی شود
در سال دوم جنگ موسیقی بومی ایران را مستقل از رسانه شنیده نمی شد، تا اینکه گروه لرستان آهنگ محلی «دایه دایه» را در تالار وحدت اجرا و ضبط کردند و از صداوسیما پخش شد. این اثر مورد استقبال بسیاری قرار گرفت.
اگر بخواهیم چیزی به عنوان سبک موسیقی انقلاب نام ببریم، بهره گیری از گونه های ناشناخته و کمتر شنیده شده موسیقی ایران بود. این موضوع در همین دوره اتفاق می افتد و به همین دلیل مسئولان وقت تحولات موسیقی را به خوبی ندیدند.
پنج سال پس از انقلاب، گسست ها زیاد می شود و از موسیقی انقلابی، تعریف درستی نشد. « انجز انجز انجز» که پیش از اخبار پخش می شود، قابلیت این را دارد که تبدیل به سرود ملی کشور شود، چراکه کوبندگی و اثرگذاری خود را دارد.
امیری: چرا موسیقی پاپ که هم پای انقلاب آمده بود و بسیاری از اتفاقات را رقم زده بود، از نیمه ۷۰ تعطیل شد؟
سلطان زاده: تنظیم کنندگان موسیقی پاپ از ترس اذیت شدن، فعالیت ها را کنار گذاشتند و البته کار به آن صورت هم وجود نداشت؛ چراکه پای تأمین کننده ای در میان نبود. استودیوها تحت موسیقی سنتی بودند و نوازنده ای هم نبود که بخواهد در حوزه موسیقی پاپ کار کند. کسی آنها را تحویل نمی گرفت و برخی ها چون کاری نبود و نمی توانستند کار کنند، جلوی در مغازه ها می نشستند.
امیری: سرنوشت نوازندگان چه شد؟
سلطان زاده: بسیاری از نوازندگان در بدترین وضعیت فوت شدند. عده ای هم به خارج از کشور رفتند و گروهی هم از این کار بیرون آمدند؛ چراکه آن دهه توان کار در این حوزه نبود. وحشت و ترس در میان نوازندگان ایجاد شده بود و بر این تصور بودند که ما را می گیرند و زندانی می کنند.
نگاه مان را به موسیقی و نوازندگان تغییر دهیم
امیری: پس از دهه ۷۰ موسیقی پاپ رونق گرفت و کم سوادها کار را شروع کردند؟
سلطان زاده: زمانی که کلمه موسیقی به ذهن می آید، باید ببینیم که چه چیزهایی متصور می شود. تصویر رقص، آواز و عروسی به ذهن می آید؟ زمانی که می گوییم او نوازنده است، یعنی او می زند و می رقصد؟ متأسفانه چنین تصورات و نگاه در خصوص نوازندگان وجود دارد، درحالی که ما نوازنده مذهبی، نظامی و مکتبی داریم. همه این ها می توانند شاخه ای از موسیقی باشند.
مشکل ما این است که هنوز مسأله فقهی موسیقی و آهنگسازان حل نشده است. ما هیچ زمانی نتوانسته ایم این دو گروه را در کنار هم قرار دهیم.
جاوید: البته حوزه علمیه قم در دهه ۷۰ و ۸۰ حرکت های خوبی انجام و نظریه های مناسبی را دنبال کرد. حرکت هایی صورت گرفت، اما به قطعیت نرسید و حمایت جدی نشد.
سلطان زاده: بله نتیجه ای حاصل نشد. بنظر می رسد تصورها باید از موسیقی، آهنگسازی و نوازندگان تغییر کند. من درهمه مقاطع همچون ایام عاشورا و برای آزادی اسرا ساز زدم؛ موسیقی ابزاری است که شما تصمیم می گیرید که کجا از آن استفاده کنید.
جاوید: موسیقی می تواند ابزاری برای تبلیغ باشد. موسیقی راز و رمزهایی دارد و دارای دو شکل جمال ظاهری و جمال واقعی است. همچنین هر یک از این دو شکل دارای جمال حقیقی و جمال مجازی هستند.
صدای خوب جمال ظاهری است، یعنی هر خواننده ای که صدای خوب دارد، دارای جمال ظاهری است و زمانی که از این صدای خوب را با اهداف ویژه به کارببرد، دارای جمال واقعی است.
این جمال واقعی دارای ۶ حالت است که می توان به فاخر(امین)، حماسی، ایمانی، آفت زا، پلید بودن و شیطانی بودن اشاره کرد.
وجود آفت های بسیار در تولیدات موسیقایی
ما هم اکنون در بحث تولیدات در بخش آفت زایی قرار داریم که به تولیدات مان آفت هایی وارد شده است. خواننده ای سراغ دارم که به سبک و شیوه لمپن های قدیم تهران(لات های خیابانی) می خواند و آثاری را هم در قالب پاپ تولید می کند و حتی شاهد هستیم که تبلیغات بسیاری برایش می شود. آفت زایی در نقطه ای است که جوان کرد و ترک به آن ادبیات و شیوه رفتاری روی بیاورد، ببینید که چه فاجعه ای رخ بدهد. متأسفانه بسیاری از ضد ارزش ها تبدیل به ارزش و بسیاری از ضد فرهنگ ها تبدیل به فرهنگ شده است. کسانی که کار می کنند، به فکر تولید اثر نیستند و با یک سیستم نزولی، آثار تولید می شوند. ممیزی ها باید بیشتر در این حوزه وارد شوند. البته ممیزی به شکل کنونی درست نیست و ۴۰ سال ممیزی غلط انجام شده است.
ما در خصوص نوحه ها هم با چنین معضلاتی روبرو هستیم یعنی آنقدر در نوحه ها از واژه های عامیانه، لمپن و سطح پایین استفاده می شود که حرمت و شأن لازم ائمه از میان می رود.
امیری: جوانان این نوع موسیقی را دوست دارند؟
سلطان زاده: این پرسش یعنی به جوانان بگوییم کدام یک را دوست دارند: پیتزا یا قرمه سبزی. پیتزا دست پخت تهی است که بیشتر به خاطر طعمش دوست دارند، اما قرمه سبزی اصالت دارد و سال ها با ماست. موسیقی سنتی هم همینطور است، اصالت دارد.
ما در دوره ای قرار گرفته ایم که همه چیز را تخریب می کند. تکنولوژی با کسی شوخی ندارد. امروز دوره ای را تجربه می کنیم که تجهیزات استودیو به سادگی وارد خانه ها شده است و ما هنوز نتوانستیم راه را به جوانان نشان دهیم.
جاوید: یادم می آید که فیلمی از خواننده مشهور پاپ دیدم که سوالی در حوزه موسیقی از او پرسیده شد و او پاسخ اشتباه داد، یعنی او حتی موسیقی را هم نمی شناخت.
موسیقی جمال مجازی دارد که امروز اوج آن آغاز شده است. در این بخش صدمه های بسیاری خواهیم دید. حماسه شیطانی، شیطنت در موسیقی و شیطان گرایی در موسیقی را شاهد هستیم.
اسطوره ها و افسانه های مان در فضای مجازی به سخره کشیده می شود
پدیده ای در لس انجلس شکل گرفته مبنی بر اینکه لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا و بسیاری از اسطوره ها و افسانه های ما را به واسطه ترانه به سخره گرفته اند. این شیطنت در موسیقی به بد و بیراهی پدر و مادر هم کشیده شده و حتی چنین جریانی به داخل ایران رسیده است. امروز به فرزندان مان حتی شنیدن صدای موسیقی خوب را یاد نداده ایم.
امیری: شما موسیقی آثار مستند روایت فتح را ساختید، تعریف شهید آوینی از موسیقی چه بود؟
سلطان زاده: چند ساعتی با شهید آوینی در خصوص موسیقی صحبت کردم و همه مباحث از جمله حلال و حرامی و لهو لعب مطرح شد. او در همه پاسخ ها چنین گفت: آیا سرود الله الله که آقای رضا رویگری خواندند ، لهو و لعب بود؟ در پاسخ گفتم خیر نبود. او گفت اما در زمان پیروزی انقلاب همه با این آهنگ می رقصیدند. در نهایت شهید آوینی در خصوص موسیقی گفت که تو باید تکلیفت را روشن کنی که می توانی بشنوی یا نشنوی.
جاوید: در فتاوا پیشرفت های خوبی داشتیم که جای بررسی دارد.
سلطان زاده: زمانی که می توانیم تولید خوبی داشته باشیم که خود، ذهن، کردار و افکارمان خوب باشد. هنرمند در ابتدا باید افکارش هنرمندانه و خوب باشد. افکار پاک هنری بسیار مهم است و این موضوع را یک هنرمند باید مدنظرقرار دهد که به هر بهایی پول در نیاورد. او نمی داند که چه آسیبی می تواند با آثارش به فرهنگ مملکت وارد کند.
جاوید: کاری که مردم در قبال سرود الله الله کردند، ابراز شادمانی از پیروزی انقلابی بود که برایش زحمت کشیده بودند. این موضوع نمی تواند حرام باشد.
سلطان زاده: بله دقیقا شهید آوینی هم اینچنین گفت. تو نادرست را درست انجام بده و افکارت را پاک کن. موسیقی هایی که برای مستند روایت فتح کار کردم، حماسی بود.
موسیقی در همه جا می تواند مورد استفاده قرار بگیرد. در باشگاه از موسیقی برای تنظیم حرکات ورزشی استفاده می شود.
امیری: تعریف شما از موسیقی حماسی چیست؟
جاوید: حماسه برای خود تعریف و شاخه دارد؛ موسیقی که شما را برای هیجان خاصی در می آورد، حاصل حماسه درونی یک هنرمند است که در ساز خود اجرا می کند و می تواند یک نوع موسیقی حماسی باشد. ما در این زمینه کم کاری بدی پس از جنگ تحمیلی داشتیم. آخرین اثرهایی که خوانده شد می توان به ترانه جانباز اشاره کرد که آقای سبزواری ترانه آن را نوشته و آقای گلریزی آن را خواندند.
بخش خصوصی به سمت تولید ترانه های عاشقانه رفته است. صداوسیما به گونه ای شده که از کارهای اداری که تولید می شود، استفاده می کند.
مشکلات بسیار گریبانگیر هنرمندان بومی است
هنرمندان بومی استان ها با مشکلات بسیاری روبرو هستند. برای مثال دو میلیون پول می دهند تا یک اثر فاخر تولید شود. در این زمانه با دو میلیون تومان می توان اثر فاخر تولید کرد؟ صداوسیما از تولیدات حمایت نمی کند، اگر این حمایت ها را شاهد بودیم، اثاری تولید می شدند که بی نظیر بودند. متأسفانه امروز حمایت جدی از تولیدات نمی شود. این درحالی است که یک میلیارد تومان در تهران برای یک اثر ارکسترال اختصاص می یابد که تنها یک بار شنیده می شود.
موضوع فرهنگ، شوخی بردار نیست؛ نظام جمهوری اسلامی از نظر فرهنگی دارای فرهنگ خاص خودش است که باید مورد حمایت قرار بگیرد، در غیر این صورت اتفاقات نامناسبی رخ خواهد افتاد.
امیری: جوانانی که به سمت دستگاه های الکترونیکی گرایش می یابند، چه آسیب هایی می تواند برای شان داشته باشد؟
سلطان زاده: موسیقی الکترونیک سمی است. موسیقی از طریق مغز اثر نمی گذارد بلکه روی سیستم های عصبی اثرگذار است. همین امر سبب می شود که استفاده بسیار از دستگاه های الکترونیکی برای شان اثرات منفی داشته باشد.
جاوید: برخی از سازمان های فرهنگی که در زمینه حماسی مدعی هستند، از موسیقی الکترونیکی استفاده می کنند.
امیری: یکی از دلایل استفاده سازمان ها از موسیقی الکترونیک به دلیل ارزان بودن آن است و عمده سازمان ها به دنبال هزینه های کمتر هستند.
جاوید: پژوهش موسیقی باید لحظه به لحظه صورت بگیرد. ما در نظام جمهوری اسلامی، هنر بزرگی به نام آواز داریم و چون موسیقی مذهبی و نواحی ما از این آواز استفاده می کنند، می توانیم به عنوان رشته دانشگاهی تا مقطع دکترا داشته باشیم.
ما می توانستیم در دانشگاه ملی و آزاد، رشته آواز ایران را ایجاد کنیم. این اقدام می تواند به لحاظ اقتصاد و گرایش خارجی ها بسیار مؤثر باشد. شما به استقبال از کنسرت های خوانندگان ایرانی در خارج از کشور نگاه کنید.
متأسفانه سطح مخاطبان را نزول داده ایم. رشته موسیقی را تنها در دانشگاه علمی و کاربردی ایجاد کرده ایم.
از سال ۱۴۰۰ با قرن جدیدی روبرو هستیم. با وضعیت کنونی، چه اتفاقاتی ممکن است در قرن جدید رخ دهد؟
مسئولان فرهنگی به این فکر باشند که چاه نفت بزرگی را در بحث فرهنگ از دست دادند. موسیقی می توانست صدور فرهنگ خود و انقلاب باشد، اما از آن غافل ماندیم. امیدواریم در قرن جدید اتفاقات خوبی رخ دهد.
جوانان چه نوع موسیقی گوش می دهند؟
سلطان زاده: در مترو اگر نگاهی به مسافران بیندازیم، متوجه می شویم که ۷۰ درصد از مسافران یا در حال بازی هستند و یا اینکه هدفون در گوش گذاشته اند و موسیقی گوش می کنند. آنها چه گوش می دهند؟ شعرهایی که شعر نیستند و با موسیقی تصویرسازی می کنند که دیگر مغز سالمی برجای نمی گذارد. موسیقی نامناسب آرامش بخش نیست و جامعه را در لجن می برد. باید ببینیم جوانان چه نوع موسیقی گوش می کنند. اگر امروز نتوانیم این معضل را حل کنیم، فردا نمی توانیم ادعایی داشته باشیم.
جاوید: استاد کلهر، کمانچه را به گونه ای در جهان ثابت کرد که آنها نشان نغمه وحدت جهانی انسان ها را به او اهدا کردند. ما تا چه اندازه به کمانچه در داخل ایران توجه کرده ایم؟ و تا چه اندازه به تجلیل از استادانی همچون آقای کلهر پرداخته ایم؟
امیری: چندین مرتبه آقای کلهر خواستند کنسرت بگذارد که از او اثرانگشت خواستند.
جاوید: ما با انسان های بزرگ چه کرده ایم؟ آیا نباید در ایران در دانشگاه رشته کمانچه را ایجاد کنیم و استادانی همچون آقای کلهر آن را تدریس کنند؟ زمانی که از موسیقی انقلاب صحبت می کنیم، این هم شاخه ای موسیقی انقلاب است.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به حمایت از هنرمندان درجه یک نمی پردازد و در نهایت شاهد هستیم که حمایت این وزارتخانه از هنرمندان درجه چندم است، زیرا آنها پول کمتری می گیرند.
ما چند بار سهراب محمدی را به جشنواره های خارجی اعزام کردیم؟ این هنرمندی که در زمان جنگ تحمیلی بالغ بر ۴۰ اثر تولید کرده است. متأسفانه گروه هایی را به خارج از کشور اعزام می کنیم که دستاوردی ندارند و آنچه که ارائه می کنند، خوشامد غرب باشد، نه آنکه اصالت فرهنگ ایرانی را به نمایش بگذارند.
مشکل ما این است که هنوز مسأله فقهی موسیقی و آهنگسازان حل نشده است. ما هیچ زمانی نتوانسته ایم این دو گروه را در کنار هم قرار دهیم.
گروه جوان بلوچی به اروپا اعزام شده بودند که به هنگام اجرا کفش «ورنی» به پا داشتند به جای آنکه کفش محلی به پا کنند.
امیری: در دنیا حمایت از موسیقی به این صورت است که از موسیقی اصیل، کلاسیک و دانشگاهی حمایت می کنند و به موسیقی عامه پسند آزادی عمل می دهد که خودش از فعالیت هایش حمایت کند. اما در ایران اینچنین نیست. بنظر شما چرا شاهد این موضوعات هستیم؟
جاوید: ایران از نظر قوانین بین المللی پیرو کنوانسیون میراث معنوی بوده و یکی از این مباحث میراث ناملموس است. از آنجا که تشخیص داده شد که در آن کنوانسیون عضو باشد، جزو متعهدین بود و مسأله اصلی را فرهنگ خود کشورها قرار دادند.
میراث ناملموس شامل زبان و موسیقی است که دیده نمی شود، اما وجود دارد. ما با وجود آنکه عضو این کنوانسیون و به عنوان کشور متعهد هستیم، تا چه اندازه از میراث ناملموس حمایت کردیم و متعهد بودیم؟
ما دوتار نوازی و موسیقی بخش شمالی خراسان را ثبت جهانی کردیم؛ همچنین موسیقی بیت و حیران سردشت را به ثبت ملی رساندیم و برای ثبت جهانی نیازمند ۴۰ میلیون تومان هستیم. میراث فرهنگ که متولی این بخش است، در حمایت از هنزمندان ملی، خودش دچار مشکلات بودجه است. یعنی بودجه اش که از محل گردشگری تأمین می شود، در آن بخش هم دچار مشکلاتی است.
موسیقی جدی گرفته نمی شود
متأسفانه به موسیقی با عنصر سرگرمی نگاه می کنیم و آن را جدی نمی گیریم. موسیقی می تواند هم فرهنگ مان را تبلیغ و هم آن را به جهانیان صادر کند.
امیری: آینده هنر موسیقی الکترونیک و پاپ را چگونه می بینید؟
سلطان زاده: در خارج از کشور از این نوع موسیقی سرجای خودش استفاده می کند. ما به سمتی می رویم که دولت نمی خواهد از آن حمایت کند و متأسفانه فکری پشت این موضوع نیست. این نوع موسیقی را رها کرده اند. آینده خوبی برای موسیقی کشور دیده نمی شود. به نفع مسئولان است که کارگروهی ایجاد کنند تا با حضور کارشناسان تصمیماتی گرفته شود.
باید برای این بخش هزینه شود؛ چراکه امروز شاهد جنگ فرهنگی است. ۶۰۰ شبکه ماهواره ای فارسی زبان علیه کشور و فرهنگش حمله کرده اند و ما تنها نشسته ایم و آنها را مسخره می کنیم؛ درحالی که آنها کار خودشان را می کنند و نتیجه هم گرفته اند. آینده خوبی را برای موسیقی کشور نمی بینم.