به گزارش خبرنگار خبرگزاری شنو، جیوان گاسپاریان(آهنگساز و نوازندهی سرشناسِ ساز دودوک) در ۹۳ سالگی دار فانی را وداع گفت.
او سالهای بسیار با نوای سازش تاریخِ پرفراز و نشیبِ سرزمینِ خود را روایت کرد. این ساز را به دلِ بزرگترین ارکسترها و آثار موسیقایی جهان برد.
ژیوان گاسپاریان در سال ۱۹۲۸ در دهکده کوچک سولاک ارمنستان متولد شد و از شش سالگی به تنهایی شروع به نواختن دودوک کرد. دودوک گونهای از نی است که از چوب درخت زردآلو ساخته میشود. خانواده گاسپاریان پیش از او هیچ نوازندهای نداشتهاند.
نخستین اجرای او، تکنوازی در گروه رقص و آواز سنتی ارکستر سمفونیک تاتول آلتونیان، در ۲۱ سالگی بود. جیوان گاسپاریان دربارهٔ زندگی و اولین آشنایی اش با دودوک میگوید:
«تنها شش سال داشتم. مادرم فوت کرده و پدرم هم به جنگ رفته بود. من در یتیم خانه دوران کودکی سختی را طی میکردم. در آن دوره جاهایی بود که مثل سینماهای امروزی فیلم نشان میدادند. از آنجا که فیلمها صامت بودند سه نفر نوازنده زیر پرده مینشستند و با نواختن دودوک نمایش فیلم را همراهی میکردند. اولین بار که صدای دودوک را شنیدم خیلی خوشم آمد. در میان آن سه نوازنده، استادی هم بود به نام مارکار مارکاریان؛ خود را به او رساندم و از او خواهش کردم که یک دودوک هم به من بدهد؛ خیلی خشن جواب داد که میخواهی چکار؟ برو درست را بخوان مگر پدر و مادر نداری؟.
روزی پیش او رفتم و پول ناچیزی را که از فروش ظرف و ظروف کهنهٔ خانه به دست آورده بودم به او دادم؛ پولها و دست کوچک عرق کردهٔ مرا پس زد، دودوک سادهای را از جیب درآورد به من داد و گفت:برو بزن؛ تو شاید آدم خواهی شد. از خوشحالی در پوست نمیگنجیدم؛ در طول زمستان یک لحظه دودوک را از لبانم دور نکردم و نواختن نخستین آهنگ را که «دِلِ یامان» نام داشت فرا گرفتم. بهار بعد، بار دیگر نزد استاد مارکاریان رفتم و از او خواهش کردم که به نواختن من گوش دهد. گوش کرد و اشک از چشمانش سرازیر شد. دودوک بهتری به من داد و گفت: برو بزن؛ تو نوازندهٔ زبردستی خواهی شد. این حرف استاد مشوق من شد تا در هفده سالگی به نواختن دودوک مسلط شوم.»
جیوان گاسپاریان در ۱۹۴۷ میلادی، وقتی که نوزده سال داشت از دست ژوزف استالین رئیسجمهور وقت شوروی یک ساعت مچی جایزه گرفت. در ۱۹۵۷ میلادی، در همایش بزرگ موسیقی یونسکو در مسکو، با پنج هزار شرکتکننده دیگر به رقابت پرداخت و برنده جایزه نخست شد. در سالهای ۱۹۵۹، ۱۹۶۳، ۱۹۷۲ و ۱۹۸۰ میلادی چهار نشان طلای مسابقات یونسکو و در سالهای بعد نیز شش نشان دیگر به گردن او آویخته شد.
جیوان گاسپاریان در ۵۲ سالگی به دانشگاه رفت و پس از فارغالتحصیلی شروع به آموزش موسیقی کرد.
او به منزله مدرس دانشگاه موسیقی ارمنستان، بیش از هفتاد نوازنده دودوک را برای اجراهای حرفهای تعلیم داد.
گاسپاریان که به عنوان «استاد دودوک» شناخته میشود، در سال ۲۰۰۶ نامزد دریافت جایزه گرَمی برای بهترین آلبوم موسیقی سنتی جهان شد. همچنین آلبوم مشترکش با استاد علیزاده نامزد جایزه گرمی در رشته «موسیقی جهان» شد.
وی در اولین روز از سی و دومین دوره جشنواره بینالمللی فجر در مرکز همایشهای برج میلاد هنرنمایی کرد. همچنین در این برنامه سه قطعه با کلام اجرا کرد که یکی از آنها ماما بود که در ایران نیز شناخته شده و پرطرفدار است. این مراسم یکساعت و ۴۵ دقیقه بدون استراحت به طول انجامید؛ و در پایان اجرا گاسپاریان به زبان ارمنی از حضار تشکر کرد.
گاسپاریان با بسیاری از هنرمندان مانند استینگ، پیتر گابریل، حسین علیزاده، ارکان اوگور، مایکل بروک، برایان می، لیونل ریچی، هانس زیمر، درک شرینیان و بسیاری از نوازندگان پاپ و راک کار کرد.
آثار نوازندگی این هنرمند پرآورازه ارمنستانی در موسیقی متن فیلمهای معروفی چون ، «گلادیاتور» (۲۰۰۰)، «کلاغ» (۱۹۹۴)، «محاصره» (۱۹۹۸)، «رونین» (۱۹۹۸)، «سیریانا» (۲۰۰۵)، «الماس خون» (۲۰۰۶) و «سامسارا» (۲۰۱۱) استفاده شده است.
استاد حسن علیزاده در رابطه با وی نوشت:
«ژیوان گاسپاریان؛
یک عمر چنان عاشقانه در سازش دمید، که تا ابد جادوی آن در دل عاشقان ماندنی است.
او با ساز کوچکش چه لطیف پیام عشق و دوستی و صلح را به جهان هدیه داد.
ساز دل او برتر از هر سلاح و قدرتی در جهان طنینانداز شد و چه خوش گفت:
در این خاک، در این خاک، در این مزرعه پاک، به جز مهر، به جز عشق ، دگر بذر نکاریم
یادش جاودان»
لوریس چکناواریان نوشت: زنده یاد استاد ژیوان گاسپاریان را از سالها قبل میشناختم هنرمندی بزرگ و دوست داشتنی. آهنگساز و نوازنده سرشناس ساز دودوک که توانست تحولی عظیم در این ساز به وجود آورد.
آشنایی و دوستی نزدیکی با ژیوان گاسپاریان داشتم و هر گاه کنسرتی برگزار میکردم در برنامههای من حضور داشت و بسیار من را مورد تشویق قرار میداد و من نیز با افتخار در کنسرتهای او شرکت میکردم. ژیوان گاسپاریان علاقه بسیاری به جوانان بخصوص علاقهمندان به هنر موسیقی داشت و آنها را به آموختن موسیقی تشویق میکرد.
استاد گاسپاریان کنسرتهای بزرگ و کم نظیری در دنیا برگزار کرده از جمله کنسرت در ایران و بویژه اجرای زیبا و کم نظیرش با استاد حسین علیزاده که به صورت آلبوم هم منتشر شد، آلبومی که میتوان آن را گفتوگوی تار و دودوک نامید و بسیار فوقالعاده است.
همچنین نوازندگی بی نظیرش در دو فیلم «گلادیاتور» و «آخرین وسوسه مسیح» که موجب شد هنر این هنرمند بسیار معروف و جهانی شود و در واقع هنرنمایی در این دو فیلم این ساز را زنده کرد و بعد آن افراد بسیاری به دنبال آموختن دودوک رفتند و براساس متد مخصوص خود آن را آموزش میداد و امروز جوانان بسیاری چه در ایران و چه در خارج از ایران این ساز را اجرا میکنند. براین باورم هنرمند یک انسان کامل است و اگر احساساتش طبیعی نباشد، نمیتواند هیچ سازی را اجرا کند چون ساز بیانگر حس یک هنرمند است که به مخاطب منتقل میشود و ژیوان گاسپاریان یکی از همین هنرمندان بنام روزگار بود، هنرمندی سرشار از احساس و عاطفه وبزرگ و مانا و او نه فقط صدای ساز را میشناخت بلکه به لحاظ تکنیکی و هنری بسیار زیبا اجرا میکرد.
درخصوص ساز دودوک نیز باید بگویم یک سازقدیمی است و تقریباً ۲ هزار سال قدمت دارد و مخصوص ارامنه است. سازی که از آن میتوان به عنوان ساز غم، اشک و درد نام برد. این ساز ساخته دست هنرمندان پراحساس ارامنه است و فلسفه ساخت آن به این سبب است که این ملت در طول تاریخ همیشه در غم و درد و اشک بوده است. استاد گاسپاریان در معرفی این ساز به دنیا تلاش بسیاری کرد و امروز نوازندگان بسیاری در دنیا با نواختن دودوک آشنایی دارند و مینوازند اما نکته قابل توجه این است که نواختن این ساز باید براساس یک حس و حال غریب و یک غم عجیب شکل بگیرد تا این صدای زیبا و دل انگیز طنین انداز شود و تنها بر اساس تکنیک نمیتوان آن را نواخت بلکه باید احساس و ارتباط بین نوازنده و ساز به وجود آید.
انتهای پیام/