به گزارش خبرگزاری شنو ؛ این ترانهسرا با اشاره به اینکه هویت شخصی در آثار ترانهسرایان از بین رفته است، گفت: ای کاش میتوانستیم آثاری را خلق کنیم که تنها برای یک خواننده قابل استفاده باشند؛ یعنی آنقدر هویت مشخص داشته باشند که امکان ارائه آن با صداهای مختلف وجود نداشته باشد.
کسری بختیاریان در خصوص تفاوت شعر محاوره و ترانه اظهار کرد: تعاریف بسیاری برای ترانه وجود دارد اما تعریف پذیرفتهشدهای که تقریبا همه آن را قبول دارند این است که ترانه پیشنهادی برای اجرای موسیقایی است. اگر همین تعریف را محور بحث قرار دهیم باید گفت که شعر محاوره با ترانه تفاوت دارد چراکه ترانه دارای ویژگیهایی بوده که شعر محاوره الزاما آن ویژگیها را ندارد و بالعکس.
وی با بیان اینکه ترانه یک هنر خودبسنده نیست، افزود: طرفی از ترانه به ادبیات و طرفی از آن به موسیقی متصل بوده و ما همانقدر که باید به ویژگیهای ادبی آن توجه کنیم، باید به ویژگیهای موسیقایی آن نیز توجه کنیم، اما شعر محاوره کلامی است که شعریت دارد و به زبان محاوره نوشته شده است.
بختیاریان ادامه داد: ممکن است ترانههای بسیاری وجود داشته باشد که زبان آنها محاوره نباشد و در واقع به زبان معیار سروده شده باشند، اما در واقع ترانه هستند. بنابراین باید ترانه را وابسته به موسیقی بررسی کنیم. شاید یک کلام در نگاه اول ارزش ادبی خاصی نداشته باشد اما در همراهی با موسیقی تبدیل به یک پکیج هنری زیبا شود و بالعکس؛ شاید یک شعر روی کاغذ فوقالعاده باشد اما در همراهی با موسیقی توفیقی نداشته باشد.
عموم سانگرایترها از سواد ادبی بالایی برخوردار نیستند
این ترانهسرا با اشاره به نقش سانگرایترها در مارکت امروز موسیقی خاطرنشان کرد: در دورهای قرار داریم که نقش سانگرایترها پررنگتر از همیشه شده است. سانگرایترها هنرمندانی هستند که کلام را همزمان با ملودی خلق میکنند و در واقع خود آنها به تنهایی شعر و ملودی را مینویسند و میسازند. از یک نگاه این اتفاق خوبی است، چراکه این اتفاق باعث درهمتنیدگی و درهمآمیختگی ترانه و ملودی میشود و نمیگذارد فاصلهای بین ترانه و ملودی ایجاد شود، اما مشکلی که وجود دارد این است که عموم سانگرایترها از سواد ادبی برخوردار نیستند و این باعث میشود گاهی اوقات کلامی که خلق میشود، یک کلام تقریبا بیارزش باشد.
وی تصریح کرد: هرچند در حال حاضر بازار موسیقی بیشتر به ملودی توجه میکند تا کلام، اما با این حال برای ما ایرانیها که همیشه در خانههای خود دیوان حافظ و سعدی حضور داشته و آنها را خواندهایم، کلام مسئله مهمی است.
بختیاریان با اشاره به وضعیت ترانه در مارکت موسیقی عنوان کرد: اگر بخواهیم وضعیت ترانههای اجرا شده در مارکت موسیقی را بررسی کنیم باید بگویم که به نسبت توانایی ما برای خلق شاهکارهای ادبی و ترانههای فوقالعاده، درحال حاضر آثاری که تولید میشود ترانههای فوقالعادهای نبوده و دچار سادهانگاری در خصوص ترانه شدهایم اما اینکه ظرفیت ما در خلق کلام به همین میزان است یا خیر، باید بگویم اینگونه نیست، چراکه دارای ظرفیتهای بسیار بیشتری هستیم.
سهل و ممتنع نوشتن با سادهانگاری متفاوت است
وی خاطرنشان کرد: ما ملتی هستیم که با شعر و ترانه بزرگ شدهایم و اهمیت بسیاری دارد که بتوانیم خلق هنرمندانهای در مبحث کلام داشته باشیم اما متاسفانه نکتهای که مرسوم شده این است که ترانه باید ساده باشد و از این کلمه ساده برداشت اشتباهی صورت میگیرد، چراکه سهل و ممتنع نوشتن چیزی متفاوت از سادهانگاری است. سهل و ممتنع نوشتن یک حسن بوده اما سادهانگاری عیب است.
این ترانهسرا گفت: نکته دیگر این است که ما دچار ممیزی هستیم و متاسفانه ترانهسرایان، آهنگسازان و خوانندگان کاملا متوجه این هستند که ورود به برخی حوزهها باعث میشود که آثارشان مجوز نگیرد یا دچار ممنوعالکاری شوند، بنابراین حیطه بسیار بزرگی نداریم که به سوژههای مختلف بعضا اجتماعی ورود کنیم و اکثرا تولید آثار ما مربوط به آثار عاشقانه است و آنهم نه هر نوع عاشقانهای. بر این اساس به نظرم سیاستگذاریها باعث شده که خود ما نیز خود را به عنوان ترانهسرا سانسور کنیم که در غیر اینصورت میتوانستیم ظرفیتهای بیشتری که بالقوه است را بالفعل کنیم.
ورود ترانهسرایان جدید به مارکت کیفیت کلام را افزایش میدهد
بختیاریان با اشاره به اینکه ترانهسرایان با استعداد بسیاری در کشور وجود دارد که هنوز به مارکت راه پیدا نکردهاند، بیان کرد: ترانهسرایان بسیاری وجود دارند که با وجود استعداد و قلمهای فوقالعاده ناشناس ماندهاند، چراکه یا تا به حال اثری از آنها به اجرا نرسیده و یا اگر اجرا شده، دیده نشده است که البته بخشی از این موضوع تقصیر خود آنهاست، چراکه آنگونه که باید نتوانستهاند خود را معرفی کنند و بخشی از آن تقصیر جامعه موسیقی ماست که شاید کمتر به هنرمندانی اعتماد میکند که کاربلد بوده اما فرصتی برای ارائه هنر خود پیدا نکردهاند.
وی اضافه کرد: به نظرم شاید درحال حاضر بیش از ۲۰۰ ترانهسرای خوب در کشور داشته باشیم که حتی یک اثر اجرا شده نیز ندارند و یا اگر دارند، تعداد آنها بسیار کم است و کسی آنها را به عنوان ترانهسرای حرفهای نمیشناسد. اگر این افراد در مارکت موسیقی حضور پیدا کنند و بتوانند دست به خلق اثر بزنند و آثارشان شنیده شود، بدون شک کیفیت کلام در حوزه موسیقی پاپ و حتی سنتی بالا خواهد رفت.
مولف مجموعه ترانه رفتستون با بیان اینکه هنر ذاتا چهارچوبپذیر نیست و نمیتوان گفت چه ترانهای خوب است، در این خصوص اظهار کرد: شاید بتوان گفت چه ترانهای بد است، اما خوبهای متفاوتی وجود دارد. چیزی که در ۱۲ سال فعالیت ترانهسرایی متوجه آن شدم، این است که ترانه خوب اثری است که علاوه بر زمزمهپذیر بودن و باز کردن جای خود در ذهن مخاطب میتواند هنرمندانه خلق شده باشد و شعریت و کشف در آن اتفاق افتاده باشد، همچنین مخاطب باید بتواند با آن همذاتپنداری کند و به نظرم دست یافتن به این موارد نه فقط با نوشتن بلکه با فعالیت از طریق موسیقی امکانپذیر خواهد بود.
کارگاه ترانه اگر صرفا به نقد آثار بپردازد مفید نخواهد بود
بختیاریان در خصوص محاسن و معایب کارگاههای ترانهسرایی خاطرنشان کرد: کارگاههای ترانه واقعا میتوانند مفید باشند، چراکه میتوانند بسیاری از ایرادها را در نوشتن ترانهسرا تصحیح کنند اما اینکه کارگاههای ترانه صرفا به فضای نقد ترانه مکتوب تبدیل شوند، به نظرم رویهای نیست که به تنهایی بتواند کمک خاصی به ترانهسرا بکند. آنچه من متوجه شدم این است که ما به عنوان ترانهسرا باید هرچه بیشتر دانش خود را در خصوص موسیقی افزایش دهیم، چراکه هرچه بیشتر موسیقی را درک کنیم میتوانیم اثر مناسبتری برای پیشنهاد شدن به عنوان اثر موسیقایی خلق کنیم.
وی ادامه داد: این چیزی است که در عموم جلسات شعر و ترانه مغفول میماند و تصور میکنم حلقه گمشده ما و یکی از دلایل تضعیف ترانه امروز نسبت به دهههای گذشته این باشد که موسیقی را جدا از ترانه دانستیم درحالیکه موسیقی نیز به ما مرتبط بود، اما نتوانستیم خود را تطبیق دهیم و فهم درستی نسبت به اثر موسیقایی داشته باشیم.
این ترانهسرا تصریح کرد: شاید چون نتوانستیم اثری که خوانندهها و آهنگسازان نیاز داشتند را خلق کنیم، باعث شد عده دیگری با استانداردهای پایینتر کلام را خلق کنند. همچنین شاید بروز سانگرایترها به این دلیل بود که ترانهسراها نمیتوانستند کلامی که با موسیقی چفت باشد را فراهم کنند. بنابراین تصور میکنم کارگاههای ترانه علاوه بر اینکه نقد ترانه را انجام میدهند که بسیار خوب و مفید است، اگر به این سمت حرکت کنند که هرچه بیشتر بتوانند موسیقی را در متن و بطن کارگاه جاری کنند، موفقیت بیشتری خواهند داشت.
بختیاریان ادامه داد: در کارگاههای ترانهای که من از آنها اطلاع دارم حداقل ۵۰ نفر شاید وجود دارند که ورود هرکدام از آنها به مارکت موسیقی میتواند تکان و نفس تازهای به این مارکت بدهد، اما شاید یکی از دلایلی که آنها نمیتوانند به مارکت موسیقی وارد شوند، تمرکز بیش از حد بر متن و بیتوجهی به موسیقی است. شاید اگر کمی توجه و سواد بیشتری در مورد مسئله موسیقی پاپ و مقوله پاپیولاریتی داشتند، خیلی زودتر وارد مارکت شده بودند و توانسته بودند آثاری را خلق کنند که هرکدام میتوانست رفرنس باشد.