به گزارش خبرگزاری شنو، علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی و بینالملل شهر کتاب با بیان اینکه امسال دویست و پنجاهمین زادسال بتهوون، هولدرلین و هگل است که هر سه در سال ۱۷۷۰ میلادی در آلمان متولد شدند، اعلام کرد: مرکز فرهنگی شهر کتاب برنامهای به صورت مجازی برای معرفی بیشتر این سه نابغه برجسته آلمان تدارک دیده است که بهزودی در فضای مجازی مربوط از زبان و قلم صاحبنظران منتشر میشود و علاقهمندان میتوانند با دوران طلایی فلسفه و موسیقی و شعر آلمان بیشتر آشنا شوند.
او درباره این سه شاعر، موسیقیدان و فیلسوف نوشته است: هولدرلین در دوسالگی پدر را از داد و زیرنظر مادر و مادربزرگش تربیتی مذهبی و خداپرستانه یافت و پس از پایان تحصیلات دبیرستانی، بنا به خواست مادر به تحصیل در رشته علوم الهی پرداخت تا کشیش شود و در هجدهسالگی به موسسه مذهبی توبینگن وارد شد. در آنجا بود که با هگل و شلینگ آشنا شد. در ۱۷۹۲ از مدرسه بیرون آمد درحالی که در وجودش عرفان و الوهیتی آمیخته با احساسی مربوط به عالم انسانیت و عالم مادی به وجود آمده بود. از شیلر تاثیر پذیرفت و با شیلر و گوته و فیخته دوستی و آشنایی داشت. در اشعار هولدرلین تمایل به فرهنگ و زیبایی کلاسیک و دنیای کهن با صور ذهنی و اضطرابهای رومانتیک آمیخته و حسرت قرنی طلایی و عطش برای اشتراک معنوی بشر در آنها آشکار است. آثار هولدرلین تا یک قرن ناشناخته ماند و پس از آنکه نیچه و سن ژورژ آن را ستودند، از گمنامی و ناشناختگی بیرون آمد و مسلم شد که در عصر او تنها گوته توانسته است تا این حد به عمق الهامات شاعرانه دست یابد.
هگل برای تمام علاقهمندان به فلسفه در جهان نامی آشناست. او نیز در ۱۷۷۰ در اشتوتگارت به دنیا آمد. وی در دانشگاه توبینگن با هولدرلین و شلینگ همشاگردی بود. شلینگ از نظر فکری زود شکفت درحالی که هگل دیر به بار نشست. بنابراین فلسفه هگل نیم نسل پس از فلسفه شلینگ آمد و بسیار تحت تاثیر آن بود. هگل در دوران زندگیاش به کارهای مختلفی پرداخت، از تدریس خصوصی گرفته تا سردبیری روزنامه و مدیریت مدرسه و سرانجام استادی دانشگاه، ابتدا در هایدلبرگ و سپس در برلین. هگل بسیار پرکار بود و آثار مهمی از او باقی است که ازجمله تاثیرگذارترین آثارش میتوان از این کتابها نام برد: پدیدارشناسی ذهن، علم منطق، فلسفه تاریخ و فلسفه حق. نخستین کتابی که هگل منتشر کرد درباره تفاوت فلسفه فیخته و فلسفه شلینگ بود و فلسفه خود او را نیز تا اندازهای میتوان ترکیبی از این دو دانست. پارهای افکار هگل پس از او نقش مهمی در تفکر غربی ایفا کرده است. در نظر هگل، روح زمانه کار هر هنرمند خلاق را فرامیگیرد.
آثار آهنگساز بزرگی چون بتهوون که دوران کارش دوران گذر از کلاسیسیسم به رمانتیسم را شامل میشود، در هیچ دوره دیگری نمیتوانست پدید آید، چرا که مستقر در زمان و جزء فرایند تاریخ است.
نیچه پس از خواندن کتابی درباره رمانتیکها نوشته ناقدی دانمارکی به نام گئورگ براندس، نوشته بود که رمانتیسیسم آلمانی را باید در موسیقی جستوجو کرد و نه در ادبیات، چراکه وعدههای رمانتیکها که در ادبیات تحقق نیافته بود در موسیقی به نتیجه رسید. برای هنرمندی که درست همروزگار نخستین رمانتیکها بوده و به شدت از روحیه دوران تاثیر گرفته بود، یعنی بتهوون، جای تردید نبود که هنر بیانگر عظمت روح انسان است و هر هنرمند در آثار خود از زبان “انسانیت” سخن میراند.
بتهوون نیز در ۱۷ دسامبر سال ۱۷۷۰ در شهر بن آلمان دیده به جهان گشود. پدرش «یوهان وان بتهوون» اهل هلند (فلاندر آن زمان) بود و مادرش «ماگدالِنا کِوِریچ وان بتهوون» تبار اسلاو داشت. وی به عنوان بزرگترین موسیقیدان تاریخ در دوران کلاسیک و آغاز دوره رمانتیک به شمار میرود.
بتهوون یکی از موسیقیدانان برجسته آلمانی بود که بیشتر زندگی خود را در وین سپری کرد. وی یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای موسیقی در دوران کلاسیک و آغاز دوره رومانتیک بود. بتهوون به عنوان بزرگترین موسیقیدان تاریخ همیشه مورد ستایش قرار گرفته است. آوازه او موسیقیدانان، آهنگسازان و شنوندگانش را در تمام دوران تحت تأثیر عمیق قرار داده است. در میان آثار شناختهشده وی میتوان از سمفونی نهم، سمفونی پنجم، سمفونی سوم، سونات پیانو پاتتیک، مهتاب و هامرکلاویر نام برد.