به گزارش خبرگزاری شنو، دسترسی ما به تاریخ باستان ایران به چند جهت محدود است. از جمله اینکه، تحقیقات وسیع و مناسبی از بجامانده های تاریخی صورت نگرفته است. چه آن ها که کشف شده اند و چه آن ها که هنوز در زیر خاک این دیار کهن مدفونند. دیگر آنکه، میراث این مردمان سال ها و قرن هاست که توسط دشمنان، بیگانگان و خائنان به وطن، غارت شده است.
دلایل دیگری نیز برای پنهان ماندن واقعیت های تاریخی ما وجود دارد. موسیقی نیز از این قاعده مستثنی نیست. خصوصا ، در دورانی که به شکوه تمدنی و عظمت حکمرانی ایرانیان در تاریخ باستان معروف است. عجیب است که با آن شکوه و عظمت، اطلاعات بسیار کمی از موسیقی، خوانندگان، نوازندگان و ترانه و آهنگ های دوران هخامنشیان داریم.
حتی مکشوفات و تاریخ نویسان که عمدتا یونانی بودند نیز روایت های محدود و اندکی ازین دوران تمدنی ایران دارند. سنگ نوشته ها که تصویرگر رخدادها و وقایع تاریخی هستند هم به موضوع چندان نپرداخته اند. گرچه به گواه برخی اسناد و شواهدی که در دست هست، موسیقی (ساز و آواز )، در دوران هخامنشیان وجود داشته اما دسترسی ما به ماهیت و چگونگی آن ها بسیار محدودتر از سایر دوران های تاریخی است. آنچه از دو مورخ یعنی «هرودت» و «گزنوفون» به دست ما رسیده اطلاعات گسترده ای نیست.
اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» یک اصطلاح مربوط به عصر پس از هخامنشیان است. در این دوره سه نوع موسیقی رزمی، بزمی و مذهبی وجود داشته است که موسیقی رزمی آنها در هنگام جنگهای هخامنشیان اجرا میشدهاست. از سازهای آنها به «کُرنای فلزی طویل» میتوان نام برد که نمایانگر عظمت و گسترش موسیقی رزمی در دوران هخامنشیان بودهاست. از موسیقی مذهبی هخامنشیان که در مراسم مذهبی زرتشتی اجرا میشده است میتوان به سازهای شبیه به «سنج» (ساز کوبهای) اشاره کرد. در کنار نغمات گاتها نوع دیگری از موسیقی با نام موسیقی رزمی و همچنین موسیقی بزمی در این دوره ساخته شد. طبلهای این دوره جنگجویان را با انگیزه به میدانهای نبرد راهی میکردند و تنبورها و نیها از آنها در جشن پیروزی به گرمی استقبال میکردند.
یکی از خط و زبانهای هفتگانه آن دوران که عامهٔ مردم آن را بلد بوده اند، احتمالاً موسیقی بوده و آوازهایی از قبیل سوگ سیاوش را با آن خط و زبان میخواندند. گزنوفون نوشته که کوروش بزرگ (بنیانگذار سلسله هخامنشی) از کشته شدن سربازان طالشی و طبری سرودی خواند که بعدها در دورهٔ ساسانیان مراسم سوگ سیاوش خوانده میشدهاست. او در کتاب «سیروپیدیا» مینویسد:
«کبیر به عادت دیرینه، در موقع حمله به ارتش «آشور» سرودی را آغاز کرد و سپاهیان او با صدای بلند آن را خواندند و بعد از پایان سرود، آزادمردان با قدم های مساوی و منظم به راه افتادند. کورش در وقت حمله به دشمن سرود جنگی را آغاز کرد و سپاهیان با او هماهنگ شدند.»
«او برای حرکت سپاه دستور داد سربازان با شنیدن صدای «شیپور» قدم بردارند و حرکت کنند، زیرا صدای شیپور علامت حرکت است.»
این سرودهها برای بر انگیختن حس شجاعت و دلیری سربازان اجرا میشد و گزنوفون اضافه میکند :
«کورش از کشته شدن سربازان طبری و طالشی مغموم شد و برای مرگ سربازان مازندرانی و طالشی سرودی خواند و این همان سرودی است که در ادوار بعد در مراسم موسوم به «مرگ سیاوش» خوانده میشد.»
این مراسم هنوز هم در بین بسیاری از طوایف ایرانی وجود دارد و بنام «سوگ سیاوشان» یا «سووشون» معروف است و بقایای این آئین قدیمی حتی در مراسم آئینی ایران بعد از اسلام نیز دیده میشود.
اما از این دوران اطلاعات دقیقی در دست نیست. البته سرودهای مذهبی گاتها بهگونهای موزون به صورت آواز خوانده میشده ولی در مذهب قدیم ایرانی، موسیقی دارای اهمیت چندانی نبودهاست؛ هرودوت این سرودها، بر خلاف سرودهای مشابه در تمدن آشوری و بابلی، بدون همراهی ساز اجرا میشدند. این سرودها غالباً تنالیتهای در گام بزرگ داشتند. آوازهای دستهجمعی نیز در این دوره رایج بودند که عموماً توسط دختران اجرا میشدند. ولی موسیقی غیرمذهبی به صورت رقص و آواز رایج بودهاست.
بر اساس نوشتههای هرودوت، مورخ یونانی، مغان هخامنشی بدون همراهی ساز با نای سرودهای مذهبی میخواندند و از این نظر، نه مثل سرود خوانان بابلی و آشوری بودند و نه تحت تاثیر اقوام سامی. موسیقی این سرودها صرفآ موسیقی آوازی بود و نه موسیقی سازی.
مشاهده میکنید که پرهیز از استفاده از ساز و آلات در موسیقی مذهبی از ادوار گذشته تاریخی وجود داشته و اثرات آن تا به امروز هم به چشم میخورد.
مسئولیت اجرای سرودهای مذهبی با موبدان خوش آواز بوده و به قول «استرابو» دانشمند یونانی این نغمهها منحصر به مفاخر پهلوانی و مناجات با یزدان بوده است. شایان ذکر است که امروزه بازماندههایی از این آئین کهن هنوز هم در فرهنگ ایران دیده میشود.
هرودوت همچنین مینویسد:
«ایرانیان برای قربانی در راه خداوند و مقدسات خود، کشتارگاه و آتشکده ندارند و بر قبور مردگان شراب نمیپاشند. در عوض یکی از پیشوایان مذهبی حاضر میشود و یکی از سرودهای مذهبی را میخواند.»
اما نوع دیگری از موسیقی به نام مجلسی نیز در آن روزگار مرسوم بوده است. موسیقی مجلسی یا همان بزمی از دیر باز در تمدن ایران وجود داشته است. آوازهای فراغت، سرودهای شادی و سرور، در جلسات بزم بکار میرفت و سازهای ویژه و شیوه اجرای خاص خود را داشت.
گزنوفون و هرودوت هر دو از این نوع موسیقی نام برده اند و دیگر مورخ یونانی آتنه در این باره نوشته است که:
«در جشن مهرگان که در حضور شاهنشاه هخامنشی برگزار میشد، نوازندگان و خوانندگان با اجرای برنامههایی در مجلس شرکت میکردند و خوانندگان و نوازندگان در آن جشنها سهم اساسی داشتند.»
هرودوت از وجود تعداد زیادی موسیقیدان در عصر هخامنشی یاد میکند و مینویسد که آنها در دربار نیز زندگی میکردند و در روزهای جشن همچون مهرگان، سده، نوروز و … به دربار خوانده میشدند و شادی و سرور برپا میکردند.
گزنوفون نیز مینویسد:«کورش برای کیاخسار تعدادی از موسیقیدانها را برگزید … اسکندر مقدونی از خزانه کورش ۳۲۰ فقره اسب و آلات موسیقی را بدست آورد .» و جالب اینجاست که در سفرنامه فیثاغورث نیز به مراسم تاجگذاری داریوش اشاره شده است:«حدود ۳۶۰ دختر خنیاگر (نوازنده یا خواننده) به آوزاخوانی و نوازندگی میپرداختند.»
از دوران هخامنشی سازهایی باقیمانده است از آن جمله میتواند به کرنا، نی، شیپور، کوس (نوعی ساز ضربی)، درای و سنج اشاره کرد. در سال ۱۳۳۶ هجری شمسی در کاوشهای تخت جمشید در حول و حوش آرامگاه اردشیر سوم ، یک شیپور فلزی به طول ۱۲۰ سانتی متر به دست آمد که شبیه کرنای است. قطر دهنه آن ۵۰ سانتیمتر و جزو سازهای جنگی محسوب می شود .
شادروان مشحون درباره ابزار موسیقی آن دوره مینویسد: «در دوره هخامنشی به طور کلی دو گونه اسباب و آلات موسیقی بزمی و رزمی داشتهاند که در نوبت زدن بامداد و شامگاه و مواقع ماتم و سرود و اعیاد و فتح و جنگ و دیگر تشریفات مینواختهاند از قبیل شیپور، نی، بربت، تنبک، کوس، کرنا، سورنا، طبل، دهل، جام، جلجل، تبیره، خرمهره، گاودم، ناقوس، سنج» (تاریخ موسیقی ایران، جلد ۱، ص ۳۸ و ۳۷)
آثار دیگری نیز از خنیاگران دوره هخامنشی وجود دارد که در مجموعۀ «نگرشی بر پیشینه موسیقی در ایران به روایت آثار پیش از اسلام» سازمان میراث فرهنگی و به کوشش ایازی، سوری، هنگامه گزاوانی و مرضیه عسکری( ۱۳۸۳ ) به چاپ رسیده است:
– سنج مفرغی، فرمشکان فارس، موزه ملی ایران، ص ۶۳
-کرنای فلزی، موزه تختجمشید، ص ۶۴
– مهرسنگی یا نقش زن پارسی در حال چنگ زدن موزۀ بوستون، ص ۶۵
در اینجا با روایتی از هرودودت، تاریخنویس یونانی، درباره یکی از جنگهای آن دوره که کوروش در گفتگویی کنایهآمیز از ساز «نی» میگوید، سخن را درباره موسیقی دوره هخامنشیان به پایان میبریم: «پس از تسخیر لیدیا به دست ایرانیان، ایونها و ائولیها زود سفیرانی نزد کوروش فرستاده و پیشنهاد کردند حاضرند با همان شرایطی که از کرزوس [شاه لیدی] اطاعت میکردند با او نیز عهد و قراری بگذارند. که کوروش به این درخواست ضمن حکایتی پاسخ داده و گفت: یک روز نیزنی در کنار دریا چند ماهی دید و شروع به نی زدن کرد به این امید که ماهیان با نوای نی او پیش آیند. وقتی که از این راه نتیجهای به دست نیاورد توری برگرفت و مقدار زیادی ماهی صید کرد. در این حال وقتی جستوخیز ماهیها را دید خطاب به آنها گفت : حالا دیگر رقصیدن چه سود دارد؟ میبایستی وقتی که نی میزدم میرقصیدید.»
انتهای پیام/.