به گزارش خبرگزاری شنو ، خانه موسیقی در فرایند حضور دو دهه ای از یک نهاد بالنده و روبه جلو، به نهادی دردسرساز و بحرانزا برای اهالی موسیقی تبدیل شده است.
کافی است نگاهی به فهرست پیادهشدگان از این قطار بیندازید. نام بزرگانی را خواهید دید که هر کدامشان وزنهای در موسیقی به شمار میروند و متاسفانه این فهرست هر ساله رو به فزونی است. پنج سال قبل که گروه منتقدان شکل گرفت و در نهایت با کنار کشیدن استاد حسین علیزاده از شورای عالی به اوج انتقاد رسید، گمان بر این بود که جاخوشکردگان در این نهاد، صدای اعتراض و انتقاد را شنیدند و به رغم برگزاری یک انتخابات کم رمق و پرمسئله، حداقل در این دوره پنجساله به تصحیح رفتارهای خود و بازگشت اعتماد اهالی موسیقی خواهند پرداخت.
اما انتخابات اخیر نشان داد که آنها به جایی رسیدهاند که حتی از انجام بدیهیترین امور (اعلام فهرست نامزدان و تعداد افراد شرکت کننده در مجامع عمومی) در هراسند؛ چرا؟ آیا واقعا کانون بحرانساز خانه موسیقی که فریاد آزادیخواهی و دموکراسیطلبی برخی از آنها در محافل و دفاع از حقوقِ نه اهالی موسیقی، بلکه مردم ایران، گوش فلک را کر کرده است، از درک اجرای یک اساسنامهای که خود نوشتهاند هم عاجزند؟ آیا آنها نمیدانند که اعلام اسامی نامزدهای یک کانون، تعداد اعضای حاضر در مجمع، رایهای حضوری و وکالتی از بدیهیات کار صنفیاست؟ آیا آنها نمیدانند که انعکاس رسانهای گزارش هیات مدیره باید تنها به “نشستند و گفتند و برخاستند” منحصر نشود؟ و اطلاعاتی چون فعالیتهای پنج سال اخیر هر کانون و گزارش بازرس کانون را نیز شامل شود؟ تا اهالی موسیقی دریابند که این کانونها چه کردند؟ و چه گلی به سر اعضای خود زدند؟ به گمان ما آنها به تمامی این موارد وقوف کامل دارند. پس ماجرا چیست؟
ماجرا در ترجیح منافع شخصی و باندی بر منافع گروهی است که سمی مهلک برای هر فعالیت صنفی است. نحوه مدیریت و انتشار اخبار انتخابات اخیر نمونهای دیگر از سیطره این نگاه غیرصنفی، غیرمدنی، غیرشفاف، منفعتطلبانه و نهانروشانه این کانون بحرانساز در خانه موسیقی است که تنها با هوشیاری و نقد مستمر و افشای آن و یادآوری به نهادهای ناظر(در اینجا دبیرخانه موسسات فرهنگی و هنری) نسبت به ایفای نقش نظارتی دقیق و مستمر، میتوان به علاج آن پرداخت.
انتهای پیام/